1. a senseless tradition
یک سنت بی معنی
2. the blow knocked him senseless
ضربه او را بیهوش کرد.
3. It's senseless to continue any further.
[ترجمه گوگل]ادامه بیشتر بی معنی است
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن دیگر بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن دیگر بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her death seemed such a senseless waste of life.
[ترجمه گوگل]مرگ او چنین هدر دادن زندگی بی معنی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]مرگ او به نظر می رسید که مرگ او بی هوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ او به نظر می رسید که مرگ او بی هوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His death was a senseless waste of life.
[ترجمه گوگل]مرگ او اتلاف بی معنی زندگی بود
[ترجمه ترگمان]مرگ او بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ او بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was an absolutely senseless act of violence.
[ترجمه گوگل]این یک عمل خشونت آمیز کاملاً بی معنی بود
[ترجمه ترگمان]این یک عمل کاملا بی معنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک عمل کاملا بی معنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Panos was beaten senseless by the burglars.
[ترجمه گوگل]پانوس توسط سارقان بی دلیل مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دزدها از دزدها به شدت کتکش زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدها از دزدها به شدت کتکش زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. What a senseless fellow he is!
9. She knocked him senseless.
[ترجمه گوگل]بی معنی او را زد
[ترجمه ترگمان]بی آن که چیزی بگوید او را بی هوش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی آن که چیزی بگوید او را بی هوش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His dreams were senseless and inchoate.
[ترجمه گوگل]رویاهایش بی معنی و بی معنی بود
[ترجمه ترگمان]رویاهایش بی معنی و نیمه تمام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رویاهایش بی معنی و نیمه تمام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They were knocked to the ground, beaten senseless and robbed of their wallets.
[ترجمه گوگل]آنها را به زمین زدند، کتک زدند و کیف پولشان را دزدیدند
[ترجمه ترگمان]با مشت به زمین کوبیده می شدند و senseless را beaten و از کیف their دزدی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با مشت به زمین کوبیده می شدند و senseless را beaten و از کیف their دزدی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He lay senseless out in the rain.
[ترجمه گوگل]او زیر باران بی معنی دراز کشید
[ترجمه ترگمان]بی هوش در باران دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی هوش در باران دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It would be senseless to continue any further.
[ترجمه گوگل]ادامه بیشتر بی معنی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن به این موضوع بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن به این موضوع بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was exasperated by the senseless delays.
[ترجمه گوگل]او از تأخیرهای بیهوده خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]از این delays بی معنی خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این delays بی معنی خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In their senseless killing of innocent people, the terrorists have shown their lack of respect for human life.
[ترجمه گوگل]تروریست ها در کشتار بیهوده مردم بی گناه، عدم احترام خود را به جان انسان ها نشان دادند
[ترجمه ترگمان]تروریست ها در کشتار senseless مردم بیگناه، عدم احترام خود را نسبت به زندگی بشر نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تروریست ها در کشتار senseless مردم بیگناه، عدم احترام خود را نسبت به زندگی بشر نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید