sensationalize

/senˌseʃənəˈlaɪz//senˌseʃənəˈlaɪz/

(به طور افراط آمیز) احساسی کردن، سوهشی کردن

جمله های نمونه

1. Local news organizations are being criticized for sensationalizing the story.
[ترجمه هادی] سازمان های خبری محلی برای ایجاد حساسیت در مورد این خبر مورد انتقاد قرار گرفته اند.
|
[ترجمه گوگل]سازمان های خبری محلی به دلیل ایجاد شور و هیجان در این ماجرا مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]سازمان های خبری محلی به خاطر sensationalizing داستان مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Journalists were accused of sensationalizing the story and distorting the facts.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران متهم شدند که داستان را تحریف کردند و واقعیت را تحریف کردند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران متهم به افشای داستان و تحریف حقایق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The media are merely the messengers, sometimes further sensationalizing and then passing along the false picture that has been painted.
[ترجمه گوگل]رسانه‌ها صرفاً پیام‌رسان هستند، گاهی اوقات هیجان‌انگیزتر می‌شوند و سپس از تصویر نادرستی که ترسیم شده است عبور می‌کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها فقط the، گاهی هم sensationalizing بیشتر و سپس از کنار تصویر نادرستی که رنگ آمیزی شده است، عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The story has been sensationalized for the sole purpose of selling newspapers.
[ترجمه گوگل]این ماجرا تنها با هدف فروش روزنامه پر شور شده است
[ترجمه ترگمان]این داستان به عنوان تنها هدف فروش روزنامه ها خوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The media often sensationalizes crime.
[ترجمه گوگل]رسانه ها اغلب جنایت را تحریک می کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها اغلب مرتکب جرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When will TOI stop trying to sensationalize news.
[ترجمه گوگل]چه زمانی TOI از تلاش برای تحریک اخبار دست می کشد؟
[ترجمه ترگمان]کی این خبر رو تموم می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People tend to want to sensationalize the images and thereby make my clients look like they are ostentatious.
[ترجمه گوگل]مردم تمایل دارند تصاویر را هیجان انگیز کنند و در نتیجه مشتریان من را خودنمایی کنند
[ترجمه ترگمان]افراد تمایل دارند که تصاویر را از بین ببرند و در نتیجه باعث می شوند مشتریان من به نظر بیایند که آن ها ostentatious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We shouldn't sensationalize this idea of a currency war -- but there is a modicum of truth that this is some kind of conflict.
[ترجمه گوگل]ما نباید این ایده جنگ ارزی را تحریک کنیم -- اما مقدار کمی از حقیقت وجود دارد که این نوعی درگیری است
[ترجمه ترگمان]ما نباید این ایده را از یک جنگ داخلی بدانیم - - اما کمی حقیقت وجود دارد که این نوعی تعارض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The media will always sensationalize and simplify a story.
[ترجمه گوگل]رسانه ها همیشه یک داستان را هیجان زده و ساده می کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها همیشه می توانند یک داستان را ساده و ساده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the two meetings, do not feature or sensationalize news about petitioners.
[ترجمه گوگل]در طول دو جلسه، اخبار مربوط به دادخواهان را منتشر نکنید و آنها را تحریک نکنید
[ترجمه ترگمان]در طی این دو جلسه، اخبار و اخبار مربوط به شاکیان را قطع نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Heroes are willing to sensationalize their feelings and self-perceptions to become outspoken critics of the status quo.
[ترجمه گوگل]قهرمانان مایلند احساسات و ادراک خود را برانگیزند تا به منتقدان صریح وضعیت موجود تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]قهرمانان می خواهند احساسات و self خود را درک کنند تا منتقدان صریح وضعیت فعلی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some art websites and auction companies sent out the invitations to artists but never doing activity, that looked like a kind of sensationalize or just try to cheat works from artists.
[ترجمه گوگل]برخی از وب‌سایت‌های هنری و شرکت‌های حراج دعوت‌نامه‌ها را برای هنرمندان ارسال می‌کردند، اما هرگز فعالیتی انجام نمی‌دادند، که به‌نظر نوعی هیجان‌انگیز کردن یا صرفاً تلاش برای تقلب از آثار هنرمندان بود
[ترجمه ترگمان]برخی از وب سایت های هنری و شرکت های حراج، دعوت را به هنرمندان می فرستادند، اما هرگز فعالیتی انجام نمی دادند، که شبیه به نوعی of بودند و یا تلاش می کردند تا آثار هنرمندان را فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So it could be typical of the American media to unnecessarily sensationalize things.
[ترجمه گوگل]بنابراین این می تواند نمونه ای از رسانه های آمریکایی باشد که بی جهت چیزها را برانگیخته کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین این می تواند نوعی از رسانه آمریکایی باشد که به طور غیر ضروری از چیزهای غیر ضروری استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Post and Mail appear to be engaged in a dual mission, both to discredit the protesters and to sensationalize the story by including references to (allegedly) acid-fueled tarp hookups.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که پست و میل در یک ماموریت دوگانه هستند، هم برای بی‌اعتبار کردن معترضان و هم برای ایجاد شور و شوق در داستان با ذکر ارجاعات (به ظاهر) پیوندهای برزنتی با سوخت اسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پست و پست در یک ماموریت دوگانه نامزد شده اند، هر دو برای بی اعتبار کردن معترضان و تخریب این داستان از جمله اشاره به این که به منظور طراحی tarp به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make sensational, make exciting, make thrilling; emphasize and exaggerate the details of something (also sensationalise)
if someone sensationalizes a situation, they make it seem more shocking or worse than it really is; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

آب و تاب دادن،
با آب و تاب تعریف کردن،
پیاز داغ چیزی را زیاد کردن
سوز دادن
احساسات کسی را برانگیختن

بپرس