1. age and seniority don't carry any weight with them
در نظر آنها سن و ارشدیت مهم نیست.
2. as to rank, the young officer had seniority over the old soldier
افسر جوان از نظر درجه برسرباز پیر ارشدیت داشت.
3. He felt that two years' seniority gave him the right to advise his brother.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که دو سال ارشدیت به او این حق را می دهد که برادرش را نصیحت کند
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که دو سال طول می کشد تا به برادرش توصیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Promotion in the job was by seniority.
[ترجمه گوگل]ترفیع در شغل با ارشدیت بود
[ترجمه ترگمان]ترفیع شغلی به وسیله ارشدیت انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The officers were listed in order of seniority.
[ترجمه گوگل]افسران به ترتیب ارشدیت فهرست شدند
[ترجمه ترگمان]افسران به ترتیب ارشدیت در فهرست گنجانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I had fifteen years seniority, and they couldn't fire me.
[ترجمه گوگل]من پانزده سال سابقه کار داشتم و نتوانستند من را اخراج کنند
[ترجمه ترگمان]من پانزده سال بزرگ تر داشتم و آن ها نمی توانستند مرا اخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Should promotion be based on merit or seniority?
[ترجمه گوگل]آیا ارتقاء باید بر اساس شایستگی باشد یا ارشدیت؟
[ترجمه ترگمان]آیا ترفیع باید براساس شایستگی یا ارشدیت باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Does seniority give one the right to command?
[ترجمه گوگل]آیا ارشدیت به فرد حق فرماندهی می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا seniority حق فرمان دادن رو داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The stripes on her uniform proclaimed her seniority.
[ترجمه گوگل]خطوط راه راه روی یونیفرم او نشان از ارشدیت او داشت
[ترجمه ترگمان]با اونیفورم on، دختر seniority را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They offered him a post befitting his seniority and experience.
[ترجمه گوگل]آنها به او پستی را پیشنهاد کردند که در خور سابقه و تجربه او باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها به او یک پست شایسته برای ارشدیت و تجربه خود پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Despite her seniority, Margot was never treated with much respect.
[ترجمه گوگل]مارگو علیرغم سن بالایی که داشت، هرگز با احترام زیادی برخورد نکرد
[ترجمه ترگمان]با وجود seniority، مارگوت هیچ وقت با احترام زیادی رفتار نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Analysis of terms of contract and of seniority by ethnic groups suggests that minorities are significantly less well placed within the profession.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل شرایط قرارداد و ارشدیت توسط گروههای قومی نشان میدهد که اقلیتها به طور قابل توجهی کمتر در این حرفه قرار دارند
[ترجمه ترگمان]تحلیل شرایط قرارداد و ارشدیت به وسیله گروه های قومی نشان می دهد که اقلیت ها به میزان قابل توجهی در این حرفه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I had a lot of seniority, and expertise in a specialized body of nursing.
[ترجمه گوگل]من سابقه و تخصص زیادی در بدنه تخصصی پرستاری داشتم
[ترجمه ترگمان]من ارشدیت و تخصص زیادی در یک نهاد تخصصی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Seniority does not necessarily denote competence in all procedures.
[ترجمه گوگل]ارشدیت لزوماً به معنای شایستگی در همه مراحل نیست
[ترجمه ترگمان]Seniority ضرورتا شایستگی را در همه روش ها نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Seniority provides committee chairmen with an independent power base and helps to insulate them from control by party leaders and presidents.
[ترجمه گوگل]ارشدیت به رؤسای کمیته ها پایگاه قدرت مستقلی می دهد و کمک می کند تا آنها را از کنترل رهبران و رؤسای حزب دور نگه دارد
[ترجمه ترگمان]Seniority، روسای کمیته را با یک پایه قدرت مستقل قرار می دهد و به دور نمودن آن ها از کنترل توسط رهبران احزاب و رئسای جمهور کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید