🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – بالینی ) :**
وقتی بیمار پس از درمان یا مراقبت لازم دیگر نیازی به بستری ندارد و مرخص می شود.
مثال: We treated his pancreatitis and sent him on his way.
بیماری پانکراتیتش را درمان کردیم و راهی اش کردیم ( مرخص شد ) .
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( روزمره – عمومی ) :**
به معنای فرستادن کسی به مسیر خودش یا پایان دادن به تعامل با او.
مثال: After the meeting, I sent him on his way.
بعد از جلسه راهی اش کردم.
3. ** ( استعاری – اجتماعی ) :**
گاهی برای اشاره به پایان یک رابطه یا تعامل به کار می رود.
مثال: She broke up with him and sent him on his way.
از او جدا شد و راهی اش کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
dismiss – discharge – let go – send off – release – see off
1. ** ( پزشکی – بالینی ) :**
وقتی بیمار پس از درمان یا مراقبت لازم دیگر نیازی به بستری ندارد و مرخص می شود.
مثال: We treated his pancreatitis and sent him on his way.
بیماری پانکراتیتش را درمان کردیم و راهی اش کردیم ( مرخص شد ) .
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( روزمره – عمومی ) :**
به معنای فرستادن کسی به مسیر خودش یا پایان دادن به تعامل با او.
مثال: After the meeting, I sent him on his way.
بعد از جلسه راهی اش کردم.
3. ** ( استعاری – اجتماعی ) :**
گاهی برای اشاره به پایان یک رابطه یا تعامل به کار می رود.
مثال: She broke up with him and sent him on his way.
از او جدا شد و راهی اش کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: