send round

/ˈsendˈraʊnd//sendraʊnd/

معنی: فرستادن، دور زدن
معانی دیگر: منتشر کردن، دست به دست گرداندن، برای انجام منظوری فرستادن

جمله های نمونه

1. I'll send round tomorrow to receive it.
[ترجمه گوگل]فردا دور میفرستم تا دریافت کنم
[ترجمه ترگمان]فردا به استقبال آن خواهم فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She sent round to the restaurant for a cup of coffee.
[ترجمه گوگل]او دوری را برای نوشیدن یک فنجان قهوه به رستوران فرستاد
[ترجمه ترگمان]او برای یک فنجان قهوه به طرف رستوران رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Send round to the grocer's for a tin of biscuits.
[ترجمه گوگل]برای یک قوطی بیسکویت دور به بقالی بفرستید
[ترجمه ترگمان]به طرف بقالی برای یک قوطی بیسکوییت بفرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't miss out your brothers when you send round the invitations.
[ترجمه گوگل]هنگام ارسال دعوت نامه، برادران خود را از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]وقتی کارت دعوت نامه ها را می فرستی، brothers را از دست نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was sent round the houses.
[ترجمه گوگل]او را به دور خانه ها فرستادند
[ترجمه ترگمان]او را به اطراف خانه ها فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Send round to the Department office for some more copies of the textbook.
[ترجمه گوگل]برای چند نسخه بیشتر از کتاب درسی دور به دفتر بخش ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]برای چند نسخه دیگر از کتاب درسی به دفتر اداره ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As soon as Nicholls has made white soup enough, I shall send round my cards.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه نیکولز به اندازه کافی سوپ سفید درست کرد، کارت هایم را دور می فرستم
[ترجمه ترگمان]به محض این که سوپ به اندازه کافی سوپ درست کرد، من کارت ها را خواهم فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have contact some internal charity and some international charity, help them to send round the hat.
[ترجمه گوگل]من با برخی از خیریه های داخلی و برخی خیریه های بین المللی تماس دارم، به آنها کمک کنید تا کلاه را بفرستند
[ترجمه ترگمان]من با یک موسسه خیریه داخلی و برخی کمک های خیریه بین المللی تماس گرفته ام و به آن ها کمک می کنم تا کلاه را دور بیاندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرستادن (اسم)
send round

دور زدن (فعل)
twinge, round, circle, skirt, environ, orbit, revolve, recur, compass, perambulate, wamble, send round

پیشنهاد کاربران

بپرس