send flying
1- با شتاب گسیل کردن، با عجله روانه کردن 2- (مثلا با ضربه ی مشت) گیج کردن، پس افکندن، فروکوفتن، تارومار کردن
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
چیزی را به هوا پرتاب کردن
چیزی را به سرعت و محکم به هوا پراکندن
چیزی را به سرعت و محکم به هوا پراکندن
پرت کردن ( چیزی یا کسی )
# The punch sent him flying
# The blast sent debris flying in all directions
# The explosion sent glass flying everywhere
# The force of the bullet exploding into his chest sent him flying
فراری دادن