senator

/ˈsenətər//ˈsenətə/

معنی: عضو مجلس سنا، نماینده مجلس سنا
معانی دیگر: سناتور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a member of a senate.

جمله های نمونه

1. the senator failed of reelection
سناتور در انتخابات مجدد کامیاب نشد.

2. the junior senator from iowa
سناتور نوپا از (ایالت) آیوا

3. the republican senator did a flip-flop and became a democrat!
سناتور جمهوریخواه غفلتا دمکرات شد!

4. reporters corralled the senator in a corner of the lobby
خبرنگاران سناتور را در گوشه ی سرسرا گیر انداختند.

5. she split her vote, choosing a democratic senator and a republican governor
او رای خود را تقسیم کرد و یک سناتور دموکرات و فرماندار جمهوریخواه انتخاب کرد.

6. We'll roll out the red carpet for the senator.
[ترجمه سهیل] ما فرش قرمز را برای سناتور پهن میکنیم
|
[ترجمه گوگل]ما برای سناتور فرش قرمز پهن می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای سناتور فرش قرمز رو پخش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The senator has been in the spotlight recently since the revelation of his tax frauds.
[ترجمه گوگل]این سناتور اخیرا پس از افشای کلاهبرداری های مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سناتور اخیرا از زمان افشای تقلب مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When Senator Gary Hart crashed and burned, most of his people caught on somewhere else in a few weeks.
[ترجمه گوگل]وقتی سناتور گری هارت تصادف کرد و سوخت، اکثر افراد او در چند هفته در جای دیگری گرفتار شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی سناتور گری هارت سقوط کرد و سوخت بیشتر افراد اون در چند هفته دیگه به یه جای دیگه گیر افتادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The senator worked hard, always talking to his constituents and hearing their problems.
[ترجمه گوگل]این سناتور سخت کار می کرد و همیشه با رای دهندگان خود صحبت می کرد و مشکلات آنها را می شنید
[ترجمه ترگمان]سناتور سخت کار می کرد، همیشه با رای دهندگان صحبت می کرد و مشکلات آن ها را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The senator has been widely tipped as a future president.
[ترجمه گوگل]این سناتور به طور گسترده به عنوان رئیس جمهور آینده معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]سناتور به طور گسترده به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Senator Seymour has threatened a filibuster to block the bill.
[ترجمه گوگل]سناتور سیمور تهدید کرده است که این لایحه را مسدود خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور سیمور برای مسدود کردن این لایحه، ابستروکسیون را تهدید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The senator addressed the gathering informally.
[ترجمه گوگل]سناتور به طور غیررسمی در جمع سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور با لحنی غیر رسمی به مخاطب خود گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Senator denied making the remark .
[ترجمه گوگل]سناتور این اظهارات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور انکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A senator dragged the subject in as a filibuster.
[ترجمه گوگل]یک سناتور موضوع را به عنوان یک فیلیباستر به داخل کشاند
[ترجمه ترگمان] یه سناتور موضوع رو به عنوان \"filibuster\" کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The senator denied ever making such a statement.
[ترجمه گوگل]سناتور چنین اظهاراتی را رد کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور از برگزاری چنین اظهاراتی امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The senator is usually at his best on the hustings.
[ترجمه گوگل]سناتور معمولاً در بهترین حالت خود در حضار است
[ترجمه ترگمان]سناتور معمولا روی سکوی سخنرانی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو مجلس سنا (اسم)
senator

نماینده مجلس سنا (اسم)
senator

انگلیسی به انگلیسی

• member of parliament, legislator, member of a legislative council of citizens (especially the u.s. senate)
a senator is a member of a senate.

پیشنهاد کاربران

سناتور
مثال: The senator proposed a new bill in the Senate.
سناتور یک لایحه جدید در مجلس ایالت ها پیشنهاد داد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
senator
سالار ، سالمند ، سالدار ، سالتار
سِندار ، سِنتار ، سِنمَند
ریش سفید / سپید
خبره
مهتر ، مهتار ، مهمند ، مهمان ، مهمَرد ، مهزَن
نماینده ی مجلس
کسی که درآمد بالای ۱۰ملیون تومن داشته باشد ( بازاریابی شبکه ای )

بپرس