semitropical

/ˌsemiˈtrɑːpɪkəl//ˌsemɪˈtrɒpɪkəl/

گرمسیری، نیمه استوایی، نیمه حاره (semitropic هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: semitropic (adj.), semitropically (adv.), semitropics (pl.)
• : تعریف: somewhat or partly tropical; subtropical.

جمله های نمونه

1. The inn has a garden of semi-tropical vegetation.
[ترجمه گوگل]این مسافرخانه دارای باغی از پوشش گیاهی نیمه گرمسیری است
[ترجمه ترگمان]مسافرخانه یک باغ گیاهان نیمه استوایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any of various tropical or semitropical leguminous trees of the genera Tipuana, Pterocarpus, or Dalbergia, having hard reddish or dark wood with a strongly marked grain.
[ترجمه گوگل]هر یک از درختان حبوبات استوایی یا نیمه گرمسیری مختلف از جنس Tipuana، Pterocarpus، یا Dalbergia که دارای چوب سخت مایل به قرمز یا تیره با دانه‌های کاملاً مشخص است
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع درختان گرمسیری یا semitropical leguminous، Pterocarpus یا Dalbergia هستند که چوب سخت مایل به قرمز یا تیره با یک دانه قوی مشخص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guangzhou enjoys a semitropical climate.
[ترجمه گوگل]گوانگژو از آب و هوای نیمه گرمسیری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]گوانگ ژو از آب و هوای آزاد لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any member of five species of large seabirds constituting the family Fregatidae, found worldwide along tropical and semitropical coasts and islands.
[ترجمه گوگل]هر عضوی از پنج گونه پرنده بزرگ دریایی که خانواده Fregatidae را تشکیل می دهد، در سراسر جهان در امتداد سواحل و جزایر گرمسیری و نیمه گرمسیری یافت می شود
[ترجمه ترگمان]هر عضو از پنج گونه دریایی بزرگ که خانواده Fregatidae را تشکیل می دهد در سراسر جهان در امتداد سواحل گرمسیری و semitropical یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As is proved by experiment that storing cane syrup in semitropical area is feasible as long as storing conditions are well controlled.
[ترجمه گوگل]همانطور که با آزمایش ثابت شده است که نگهداری شربت نیشکر در مناطق نیمه گرمسیری تا زمانی امکان پذیر است که شرایط نگهداری به خوبی کنترل شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که در آزمایش ثابت شد که ذخیره شیره نیشکر در منطقه semitropical تا زمانی امکان پذیر است که شرایط ذخیره به خوبی کنترل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is demonstrated that the temperature control measures are correlative to each other, and that comprehensive measures should be taken for temperature control of massive RCC in semitropical area.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که اقدامات کنترل دما با یکدیگر مرتبط هستند و باید اقدامات جامعی برای کنترل دمای RCC عظیم در ناحیه نیمه گرمسیری انجام شود
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که معیارهای کنترل دما به یکدیگر وابسته هستند و این اقدامات جامع باید برای کنترل دما of گسترده در منطقه semitropical انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Implementation of large-scale development in the western part of China has endowed the beautiful and rich semitropical Nanning a good development opportunity as well as an investment environment.
[ترجمه گوگل]اجرای توسعه در مقیاس بزرگ در بخش غربی چین به منطقه زیبا و غنی نیمه گرمسیری نانینگ فرصت خوبی برای توسعه و همچنین یک محیط سرمایه گذاری داده است
[ترجمه ترگمان]پیاده سازی توسعه در مقیاس بزرگ در بخش غربی چین به semitropical ثروتمند و ثروتمند یک فرصت توسعه خوب و نیز یک محیط سرمایه گذاری اعطا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Area 1 block B in Saudi, is in the semitropical climate and has the complex geological condition and topography.
[ترجمه گوگل]منطقه 1 بلوک B در عربستان، در اقلیم نیمه گرمسیری است و شرایط زمین شناسی و توپوگرافی پیچیده ای دارد
[ترجمه ترگمان]ناحیه شماره ۱ B در عربستان سعودی، در آب و هوای semitropical قرار دارد و شرایط زمین شناسی پیچیده و توپوگرافی را دارا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I read from a book that the climate in New Orleans is semitropical.
[ترجمه گوگل]از کتابی خواندم که آب و هوای نیواورلئان نیمه گرمسیری است
[ترجمه ترگمان]من از کتابی می خوانم که آب و هوا در نیواورلئان semitropical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• subtropical, pertaining to regions located immediately north or south of the tropical zone

پیشنهاد کاربران

بپرس