semipermanent

/ˌsemiˈpɜːrmənənt//ˌsemiˈpɜːmənənt/

نیمه جاودان، دارای مدت محدود

جمله های نمونه

1. A semi-permanent hair dye will wash out after about three months.
[ترجمه گوگل]یک رنگ موی نیمه دائمی بعد از حدود سه ماه شسته می شود
[ترجمه ترگمان]یک رنگ نیمه دائم بعد از حدود سه ماه حمام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition to the expectation of continuity in subcontracting partnerships, larger companies share semi-permanent trading agreements and are often stockholders in rival firms.
[ترجمه گوگل]علاوه بر انتظار تداوم در مشارکت های پیمانکاری فرعی، شرکت های بزرگتر قراردادهای تجاری نیمه دائمی را به اشتراک می گذارند و اغلب سهامداران شرکت های رقیب هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر انتظار تداوم در شراکت دست دوم، شرکت های بزرگ تر قراردادهای تجاری نیمه دایم را به اشتراک می گذارند و اغلب در شرکت های رقیب سهامداران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. San Diego has the ability to get into a semi-permanent rotation of warm-weather cities that host the Super Bowl.
[ترجمه گوگل]سن دیگو این توانایی را دارد که در یک چرخش نیمه دائمی از شهرهای با آب و هوای گرم که میزبان Super Bowl هستند قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]سن دیگو توانایی این را دارد که به گردش نیمه دایمی شهره ای گرم - هوایی که میزبان سوپر بول است تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a semi-permanent, non-ammonia, non-peroxide colouring solution that looks perfectly natural but adds beautiful shine, gloss and vibrancy.
[ترجمه گوگل]این یک محلول رنگ آمیزی نیمه دائمی، غیر آمونیاکی و غیر پراکسید است که کاملا طبیعی به نظر می رسد، اما درخشندگی، براقیت و شادابی زیبایی می بخشد
[ترجمه ترگمان]این یک محلول semi، غیر permanent، غیر ammonia و غیر - است که کاملا طبیعی به نظر می رسد، اما درخشش زیبایی، برق و طراوت می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After clearance, rice is cultivated, followed by soya beans and maize and eventually semi-permanent pastures are established.
[ترجمه گوگل]پس از پاکسازی، کشت برنج و سپس سویا و ذرت و در نهایت مراتع نیمه دائمی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]پس از پاک سازی، برنج کشت می شود و به دنبال آن سویا و ذرت و در نهایت مراتع نیمه دایمی تاسیس می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are no ground rules for knowing how to handle these semi-permanent relationships in the context of the larger family circle.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون اساسی برای آگاهی از نحوه مدیریت این روابط نیمه دائمی در چارچوب دایره بزرگتر خانواده وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ قاعده پایه ای برای دانستن چگونگی رسیدگی به این روابط نیمه دائم در بافت دایره خانوادگی بزرگ تر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An outraged movie like Stone's intrudes upon a semipermanent mourning.
[ترجمه گوگل]یک فیلم خشمگین مانند استون در یک سوگواری نیمه دائمی نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]یک فیلم خشمگین مثل intrudes استون در حال سوگواری برای سوگواری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate the growth of candida albicans on thermal cycled semipermanent soft lining materials.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی رشد کاندیدا آلبیکنس بر روی مواد آستر نرم نیمه دائمی چرخه حرارتی
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق، بررسی رشد of albicans بر روی مواد لایه پوشش نرم فشار گرمایی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the collection grows bigger, he hopes to set up a semipermanent museum for these books, returning them to their original lives: browsing copies.
[ترجمه گوگل]وقتی مجموعه بزرگتر شد، او امیدوار است که یک موزه نیمه دائمی برای این کتاب ها راه اندازی کند و آنها را به زندگی اصلی خود بازگرداند: مرور نسخه ها
[ترجمه ترگمان]وقتی مجموعه بزرگ تر می شود، او امیدوار است که یک موزه semipermanent برای این کتاب ها بسازد و آن ها را به زندگی اصلی خود برگرداند: browsing نسخه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• temporary, not permanent but lasting for an extended time

پیشنهاد کاربران

بپرس