semiofficial

/ˌsemɪəˈfɪʃl̩//ˌsemɪəˈfɪʃl̩/

معنی: نیمه رسمی
معانی دیگر: نیمه وابسته (به دولت یا حزب و غیره)، نیم رسمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: semiofficially (adv.)
• : تعریف: having some official authority.

جمله های نمونه

1. ettala'at was a semiofficial newspaper
اطلاعات یک روزنامه ی نیمه رسمی بود.

2. The table below shows that private and semi-official schools far outnumber state-run schools at secondary level.
[ترجمه گوگل]جدول زیر نشان می دهد که تعداد مدارس خصوصی و نیمه رسمی بسیار بیشتر از مدارس دولتی در سطح متوسطه است
[ترجمه ترگمان]جدول زیر نشان می دهد که مدارس خصوصی و نیمه دولتی از مدارس دولتی در سطح متوسطه بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Semi-official and unofficial collections include rolls of arms, armorials, ordinaries, work books and papers relating to orders of chivalry.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌های نیمه رسمی و غیررسمی شامل رول‌های اسلحه، اسلحه‌ها، وسایل معمولی، کتاب‌های کاری و اوراق مربوط به دستورات جوانمردی است
[ترجمه ترگمان]مجموعه های نیمه رسمی و غیررسمی شامل رول سلاح، armorials، ordinaries، کتاب های درسی و مقالات مربوط به دستورها پهلوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is a typically opaque semiofficial organization.
[ترجمه گوگل]این یک سازمان نیمه رسمی معمولاً غیرشفاف است
[ترجمه ترگمان]این یک سازمان semiofficial کدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The semiofficial Central News Agency said Lee and top aide Liu Tai-ying were indicted for stealing $ 79 million from a secret diplomatic fund.
[ترجمه گوگل]خبرگزاری نیمه رسمی مرکزی گفت که لی و دستیار ارشد لیو تای یینگ به دلیل سرقت 79 میلیون دلار از یک صندوق مخفی دیپلماتیک متهم شدند
[ترجمه ترگمان]آژانس خبری مرکزی semiofficial اعلام کرد که لی و دستیار ارشد لیو تای - به خاطر دزدیدن ۷۹ میلیون دلار از یک صندوق دیپلماتیک مخفی تحت تعقیب قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a typically opaque semiofficial organization. Mr.
[ترجمه گوگل]این یک سازمان نیمه رسمی معمولاً غیرشفاف است آقای
[ترجمه ترگمان]این یک سازمان typically کدر است آقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The semiofficial FARS News Agency published what it claims was a "press conference" with Maziar Bahari, an Iranian-Canadian correspondent for Newsweek.
[ترجمه گوگل]خبرگزاری نیمه رسمی فارس آنچه را که ادعا می کند «کنفرانس مطبوعاتی» با مازیار بهاری، خبرنگار ایرانی-کانادایی نیوزویک منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]آژانس خبری semiofficial FARS آنچه را که ادعا می کند یک \"کنفرانس مطبوعاتی\" با Maziar بهاری، خبرنگار ایرانی - کانادایی برای نیوزویک است را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The deputy commander of Iran's air force said yesterday that plans have been drawn up to bomb Israel if the Jewish state attacks Iran, according to the semiofficial Fars news agency.
[ترجمه گوگل]به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس، جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش ایران روز گذشته گفت که در صورت حمله دولت یهود به ایران، طرح هایی برای بمباران اسرائیل طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]به گزارش خبرگزاری فارس فارس، معاون فرمانده نیروی هوایی ایران دیروز گفت که اگر دولت یهود ایران را مورد حمله قرار دهد، طرح هایی برای بمباران اسرائیل طرح ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Auto sales continued to rise in China in February, though at roughly half the rate of previous months, data from a semiofficial industry organization showed Tuesday.
[ترجمه گوگل]داده‌های یک سازمان نیمه رسمی صنعت روز سه‌شنبه نشان داد که فروش خودرو در چین در ماه فوریه به افزایش خود ادامه داد، اگرچه تقریباً به نصف نرخ ماه‌های قبل رسید
[ترجمه ترگمان]فروش خودرو در ماه فوریه همچنان در چین افزایش یافت، هر چند در حدود نیمی از نرخ ماه ها قبل از آن، داده های یک سازمان صنعت semiofficial روز سه شنبه نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Land sales provide up to 60 percent of local government revenues, by one semiofficial estimate — and much more by some private ones.
[ترجمه گوگل]فروش زمین تا 60 درصد از درآمدهای دولت محلی را بر اساس یک تخمین نیمه رسمی - و خیلی بیشتر توسط برخی از منابع خصوصی تأمین می کند
[ترجمه ترگمان]فروش زمین تا ۶۰ درصد از درآمده ای دولت محلی را به میزان یک semiofficial تخمین می زند - و بسیار بیشتر توسط برخی شرکت های خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'No report of death has been sent to the police, ' the AP quoted Azizollah Rajabzadeh saying late Sunday, citing the semiofficial ISNA news agency.
[ترجمه گوگل]به نقل از آسوشیتدپرس، عزیزالله رجب زاده اواخر روز یکشنبه به نقل از خبرگزاری نیمه رسمی ایسنا، گفت: هیچ گزارشی مبنی بر فوت به پلیس ارسال نشده است
[ترجمه ترگمان]آسوشیتدپرس به نقل از Azizollah Rajabzadeh در اواخر روز یکشنبه به نقل از خبرگزاری ایسنا گزارش داد که هیچ گزارشی از مرگ به پلیس ارسال نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But no vehicle in China has developed as ironclad a reputation as the Audi A the semiofficial choice of Chinese bureaucrats.
[ترجمه گوگل]اما هیچ وسیله نقلیه ای در چین به اندازه آئودی A که انتخاب نیمه رسمی بوروکرات های چینی است، به شهرت خود دست نیافته است
[ترجمه ترگمان]اما هیچ وسیله نقلیه در چین به عنوان یک شهرت به عنوان \"Audi ای دی یو\" به عنوان انتخاب semiofficial کارمندان چینی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Israel's propaganda is ongoing and Hamas's Islamic resistance needs to be ready for every eventuality, even for another war in Gaza, Khamenei said, according to the semiofficial Fars News Agency.
[ترجمه گوگل]به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس، خامنه ای گفت: تبلیغات اسرائیل ادامه دارد و مقاومت اسلامی حماس باید برای هر احتمالی حتی برای جنگی دیگر در غزه آماده باشد
[ترجمه ترگمان]به گزارش خبرگزاری فارس فارس، خامنه ای گفت که تبلیغات اسرائیل در جریان است و مقاومت اسلامی حماس باید برای هر چیزی آماده باشد، حتی برای جنگ دیگری در غزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After escaping from the labor camp through sewers, he joined the semiofficial Polish militia in 194
[ترجمه گوگل]پس از فرار از اردوگاه کار از طریق فاضلاب، در سال 194 به شبه نظامیان نیمه رسمی لهستان پیوست
[ترجمه ترگمان]پس از فرار از اردوگاه کار در فاضلاب، به لشکر semiofficial لهستانی پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیمه رسمی (صفت)
semiformal, semiofficial

انگلیسی به انگلیسی

• somewhat official, having some official authority

پیشنهاد کاربران

بپرس