semiliterate


(دارای سواد کم یا فقط سواد خواندن) کم سواد، نیمه سواد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able to read and write on an elementary level.

(2) تعریف: able to read but not write.

(3) تعریف: able to understand only to a limited degree.

جمله های نمونه

1. In arduous debate, the semiliterate or illiterate juror is too readily won over by the selectivity of a persuasive reader.
[ترجمه گوگل]در مناظره‌های سخت، منصفه نیمه‌سواد یا بی‌سواد به آسانی توسط یک خواننده متقاعدکننده مورد توجه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در یک بحث دشوار، the یا juror بی سواد، با انتخاب یک خواننده قانع کننده، به آسانی موفق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The devout, semiliterate Kasturbai stood aghast and uncomprehending.
[ترجمه گوگل]کاستوربای عابد و نیمه سواد، متحیر و بی درک ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]The، ای نا دین که هنوز هم مات و مبهوت ایستاده بود، مات و مبهوت ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Illiteracy and semiliterate are packed again again thick again modern, analphabetic semiliterate still is on temperament of in one's heart.
[ترجمه گوگل]بی سوادی و نیمه سواد دوباره انباشته شده اند دوباره مدرن، نیمه سواد تحریری هنوز در خلق و خوی در دل است
[ترجمه ترگمان]بیسوادی و بیسوادی دوباره دوباره پر شده اند، analphabetic semiliterate هنوز هم خلق و خوی یک قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Recipes provided on the packages of certain staples sometimes tempt a semiliterate person to prepare a meal her children have not tasted.
[ترجمه گوگل]دستورهای تهیه شده بر روی بسته‌های برخی از مواد اولیه، گاهی اوقات یک فرد نیمه‌سواد را وسوسه می‌کند تا غذایی که فرزندانش نچشیده‌اند تهیه کند
[ترجمه ترگمان]دستور العمل هایی که در بسته های غذای خاص تهیه شده، گاهی اوقات یک فرد semiliterate را برای تهیه غذا برای فرزندانش وسوسه می کند که مزه آن را نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We're working on projects like a visual interface that will enable illiterate or semiliterate people to use a PC instantly, with minimal training.
[ترجمه گوگل]ما در حال کار روی پروژه‌هایی مانند یک رابط بصری هستیم که افراد بی‌سواد یا نیمه‌سواد را قادر می‌سازد تا با حداقل آموزش، فوراً از رایانه شخصی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]ما روی پروژه هایی مانند یک رابط دیداری کار می کنیم که افراد بی سواد و یا semiliterate را قادر به استفاده از کامپیوتر شخصی با کم ترین آموزش می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He also lingers over the oddly aloof version of intimacy he fashioned with Deborah Read, his semiliterate wife, and his illegitimate son, William, whom he would raise but eventually disown.
[ترجمه گوگل]او همچنین در مورد صمیمیت عجیب و غریبی که با دبورا رید، همسر نیمه سوادش، و پسر نامشروعش، ویلیام، که او را بزرگ می‌کرد اما در نهایت انکار می‌کرد، درنگ کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین بر روی نسخه عجیب دوستی که با دبورا Read، همسر semiliterate، و پسر نامشروع اش ویلیام که در نهایت او را بزرگ می کند اما در نهایت انکار می کند، می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Picture cards were mainly used in the illiterate or semiliterate patients and those who did not understand Putonghua, giving a satisfaction rate of 9 25%.
[ترجمه گوگل]کارت‌های تصویری عمدتاً در بیماران بی‌سواد یا نیمه‌سواد و کسانی که پوتونگوآ را نمی‌فهمیدند، استفاده می‌شد که میزان رضایت 9/25٪ را نشان می‌داد
[ترجمه ترگمان]کارت های تصویر عمدتا در بیماران بی سواد و یا semiliterate مورد استفاده قرار می گیرند و آن هایی که Putonghua را درک نمی کنند، نرخ رضایتمندی را به میزان ۹ درصد افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition to the high price, the absence of sensationalism also made newspapers not attractive to the semiliterate working class.
[ترجمه گوگل]علاوه بر قیمت بالا، فقدان احساسات گرایی نیز باعث شد روزنامه ها برای طبقه کارگر نیمه سواد جذاب نباشند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر قیمت بالای، عدم حضور sensationalism نیز باعث شد که روزنامه برای طبقه کارگر semiliterate جذاب نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because to misspell is human; to have no idea of correct spelling is to be semiliterate.
[ترجمه گوگل]زیرا غلط املایی انسان است نداشتن تصوری از املای صحیح، نیمه سواد بودن است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که to انسان است، هیچ ایده ای از هجی کردن صحیح وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The study pointed out that over 23 million adult Americans are semiliterate.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان داد که بیش از 23 میلیون آمریکایی بالغ نیمه سواد هستند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه خاطر نشان ساخت که بیش از ۲۳ میلیون آمریکایی بزرگ سال semiliterate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• partially literate, able to read and write to a limited degree

پیشنهاد کاربران

بپرس