semihard


نیمه سخت، نیمه سفت، نیمه ماسیده، نیمه شق، نیمه محکم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: somewhat hard.

- a semihard stick of butter
[ترجمه گوگل] یک چوب نیمه سفت کره
[ترجمه ترگمان] یک تکه چوب کره،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس