semiformal


معنی: نیمه رسمی
معانی دیگر: نیم رسمی (به ویژه در مورد مهمانی و لباس مهمانی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: partly formal; suitable for an occasion that is more than informal and less than formal.

- a semiformal dance
[ترجمه گوگل] یک رقص نیمه رسمی
[ترجمه ترگمان] رقص semiformal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- semiformal dress
[ترجمه گوگل] لباس نیمه رسمی
[ترجمه ترگمان] لباس semiformal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I had never been to a semiformal dance before, and now was my chance.
[ترجمه گوگل]من قبلاً هرگز به یک رقص نیمه رسمی نرفته بودم و اکنون فرصت من بود
[ترجمه ترگمان]من تا به حال به مجلس رقص نرفته بودم و حالا شانس من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For formal or semiformal functions, conventional or modified versions of national dress will be suitable.
[ترجمه گوگل]برای عملکردهای رسمی یا نیمه رسمی، نسخه های معمولی یا اصلاح شده لباس ملی مناسب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای توابع رسمی یا semiformal، نسخه های مرسوم یا اصلاح شده لباس ملی مناسب خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You don't have to wear swallowtail for the semiformal opening party.
[ترجمه گوگل]لازم نیست برای جشن افتتاحیه نیمه رسمی دم چلچله ای بپوشید
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی به خاطر باز شدن مهمانی semiformal به wear بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He wore semiformal attire.
[ترجمه گوگل]او لباس نیمه رسمی به تن داشت
[ترجمه ترگمان]لباس semiformal پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next confusion will come in the form of whether to go for formal wedding dress for your Montpelier wedding or semiformal wedding dress.
[ترجمه گوگل]سردرگمی بعدی این است که آیا برای عروسی مونپلیه یا لباس عروس نیمه رسمی خود به سراغ لباس عروسی رسمی بروید
[ترجمه ترگمان]سردرگمی بعدی به شکل یک لباس عروسی رسمی برای عروسی Montpelier و یا لباس عروسی semiformal خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man's dress jacket, usually black with satin or grosgrain lapels, worn for formal or semiformal occasions.
[ترجمه گوگل]ژاکت مردانه، معمولا مشکی با یقه‌های ساتن یا گروسگرن، که برای مجالس رسمی یا نیمه رسمی پوشیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار یک مرد معمولا از ساتن سیاه یا grosgrain که برای تشریفات رسمی و رسمی پوشیده شده بود سیاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As is often the case in software, an organized semiformal presentation of the use cases helps you get organized.
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب در نرم افزار اتفاق می افتد، یک نمایش نیمه رسمی سازماندهی شده از موارد استفاده به شما کمک می کند تا سازماندهی کنید
[ترجمه ترگمان]همان طور که اغلب در نرم افزار وجود دارد، یک ارایه semiformal سازمان یافته از موارد استفاده به شما کمک می کند سازمان دهی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My design for this collection will be funky but still elegant you can wear it to semiformal occasional events.
[ترجمه گوگل]طراحی من برای این مجموعه بد بو خواهد بود، اما هنوز هم ظریف است، شما می توانید آن را در رویدادهای گاه به گاه نیمه رسمی بپوشید
[ترجمه ترگمان]طراحی من برای این مجموعه غریبه است، اما با این حال، شما می توانید آن را به رویداده ای روزمره تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیمه رسمی (صفت)
semiformal, semiofficial

انگلیسی به انگلیسی

• somewhat formal, not entirely formal

پیشنهاد کاربران

بپرس