semifluid

/ˌsemiːˈfluːɪd//ˈsemɪˈfluːɪd/

معنی: نیم ابگون، نیم مایع، نیمه ابکی
معانی دیگر: نیمه سیال، نیمه آبگون، نیم شاره، نیمه آبسان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having characteristics of both a solid and a liquid; thick but able to flow; viscous.
اسم ( noun )
مشتقات: semifluidity (n.)
• : تعریف: a substance that is semifluid and viscous, such as heavy cream or certain cake batters.

جمله های نمونه

1. Because the new semifluid open gear lubricants generally don't include a solvent, the lubricant won't thicken like the old solvent cutback type products.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که روان کننده های دنده باز نیمه سیال جدید معمولاً شامل حلال نمی شوند، روان کننده مانند محصولات قدیمی از نوع کاهش دهنده حلال غلیظ نمی شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مواد روانکار جدید دارای یک حلال نیستند، روغن مانند محصولات نوع حلال با حلال بالا، ضخیم نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Semifluid Extract of Loquat Leaf removes heat from the lung, dissolves phlegm and arrests cough.
[ترجمه گوگل]عصاره نیمه مایع برگ لوکوات گرما را از ریه خارج می کند، خلط را حل می کند و سرفه را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]Semifluid استخراج برگ، گرما را از شش پاک می کند، خلط را حل می کند و سرفه را دستگیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is food of semifluid of little broken bits?
[ترجمه گوگل]غذای نیمه سیال از تکه های کوچک شکسته چیست؟
[ترجمه ترگمان]غذای نیمه آبکی و نیمه شکسته چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Semifluid mixtures of organic compounds consisting of resins dissolved in a volatile oil, turpentines can be distilled into the volatile oil of turpentine and the nonvolatile rosin.
[ترجمه گوگل]مخلوط نیمه سیال از ترکیبات آلی متشکل از رزین های حل شده در روغن فرار، سقز را می توان به روغن فرار سقز و کلوفون غیرفرار تقطیر کرد
[ترجمه ترگمان]ترکیبات آلی ترکیبات آلی شامل of حل شده در یک روغن متغیر، turpentines را می توان در روغن volatile of و the rosin تقطیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The membrane is a semifluid structure made up of lipids, proteins, carbohydrates, and water.
[ترجمه گوگل]غشا یک ساختار نیمه سیال است که از لیپیدها، پروتئین ها، کربوهیدرات ها و آب تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]غشا یک ساختار semifluid است که از لیپیدها، پروتئین ها، کربو هیدرات ها و آب تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Much of the mass of a cell consists of this semifluid substance, which is bounded on the outside by the plasma membrane.
[ترجمه گوگل]بخش اعظم جرم یک سلول از این ماده نیمه سیال تشکیل شده است که از بیرون توسط غشای پلاسمایی محدود شده است
[ترجمه ترگمان]بیشتر جرم یک سلول شامل این ماده semifluid است که به غشا پلاسما منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The net disappearance rate of DM, ADF and CL of RSP, DM of RSS in semifluid media was higher than that in liquid media.
[ترجمه گوگل]نرخ ناپدید شدن خالص DM، ADF و CL RSP، DM از RSS در محیط نیمه سیال بیشتر از محیط مایع بود
[ترجمه ترگمان]میزان ناپدید شدن خالص DM، ADF و CL of از RSS در رسانه های semifluid بیشتر از رسانه های مایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper analyses the working condition of crane reducers recommends for it a new lubricant, e. g. semifluid grease lubricant, which may at the same time be considered as a sealing.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تجزیه و تحلیل وضعیت کار کاهنده های جرثقیل می پردازد و یک روان کننده جدید برای آن توصیه می کند g روان کننده گریس نیمه سیال، که در عین حال ممکن است به عنوان آب بندی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله شرایط کاری جرثقیل را تجزیه و تحلیل می کند که برای آن یک روان کننده جدید، e گرم روغن گریس روغنی که ممکن است در همان زمان به عنوان آب بندی در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیم ابگون (صفت)
semifluid

نیم مایع (صفت)
semifluid

نیمه ابکی (صفت)
semifluid

انگلیسی به انگلیسی

• substance with the qualities of both a liquid and a solid
having the qualities of both a liquid and a solid

پیشنهاد کاربران

بپرس