semiautomatic

/ˌsemiˌɒtəˈmætɪk//ˌsemiˌɒtəˈmætɪk/

معنی: نیمه خود کار، نیمخودکار
معانی دیگر: نیمه خودکار، نیم خودکار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: semiautomatically (adv.)
(1) تعریف: not fully automatic.

(2) تعریف: of firearms, not requiring manual reloading until after the cartridge is spent.

جمله های نمونه

1. He fired off a volley of shots from his semi-automatic rifle.
[ترجمه گوگل]او از تفنگ نیمه اتوماتیک خود رگبار شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]او شلیک گلوله ها را از تفنگ نیمه اتوماتیک خود شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its engine is coupled to a semiautomatic gearbox.
[ترجمه گوگل]موتور آن به یک گیربکس نیمه اتوماتیک کوپل شده است
[ترجمه ترگمان]موتور آن به یک جعبه دنده semiautomatic متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Fordist labour process base is semi-automatic assembly-line production on the Detroit model.
[ترجمه گوگل]پایه فرآیند کار فوردیست تولید خط مونتاژ نیمه اتوماتیک در مدل دیترویت است
[ترجمه ترگمان]مبنای فرآیند کار fordist، تولید نیمه خودکار تولید خط تولید در مدل دیترویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After those killings, the federal government banned the import of semi-automatic weapons.
[ترجمه گوگل]پس از آن کشتارها، دولت فدرال واردات سلاح های نیمه اتوماتیک را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]پس از این قتل ها، دولت فدرال واردات سلاح های نیمه اتوماتیک را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's also 2 Smith and Wesson revolvers and a Beretta semi-automatic.
[ترجمه گوگل]همچنین 2 هفت تیر اسمیت و وسون و یک برتا نیمه اتوماتیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین ۲ اسمیت و Wesson هفت تیر و یک نیمه اتوماتیک نیمه اتوماتیک وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marc Lepine entered the classroom holding a semi-automatic rifle.
[ترجمه گوگل]مارک لپین در حالی که یک تفنگ نیمه اتوماتیک در دست داشت وارد کلاس شد
[ترجمه ترگمان]مارک Lepine وارد کلاس شد و یک تفنگ نیمه اتوماتیک را در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He could remember the suppressed clattering noise of the firing on semi-automatic.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست صدای سرکوب شده شلیک‌های نیمه خودکار را به خاطر بیاورد
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار صدای شلیک صدای شلیک به اتوماتیک را به یاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Virtually all the guards carried at least a side-arm and, usually, a semi-automatic rifle.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه نگهبانان حداقل یک بازوی جانبی و معمولاً یک تفنگ نیمه خودکار حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه نگهبانان حداقل یک بازو داشتند و معمولا یک تفنگ نیمه اتوماتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Four semi-automatic pistols were also seized in one raid at Ongar, Essex. Armed police found 2000 ecstasy tablets.
[ترجمه گوگل]چهار تپانچه نیمه اتوماتیک نیز در یک حمله در اونگار، اسکس کشف و ضبط شد پلیس مسلح 2000 قرص اکستازی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]چهار کلت نیمه اتوماتیک نیز در یک یورش در Ongar واقع در اسکس کشف و ضبط شدند پلیس مسلح ۲۰۰۰ قرص اکستازی را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, an AR-IS semiautomatic rifle with an obliterated serial number was found abandoned on the riverbank.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک تفنگ نیمه اتوماتیک AR-IS با شماره سریال محو شده رها شده در ساحل رودخانه پیدا شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، یک تفنگ semiautomatic به نام AR - IS با یک شماره سریال محو شده در ساحل رودخانه پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. High-powered and semi-automatic weapons can be freely bought.
[ترجمه گوگل]سلاح های پرقدرت و نیمه اتوماتیک را می توان آزادانه خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]سلاح های اتوماتیک و نیمه خودکار می توانند به راحتی خریداری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the following account, details are given for preparation of high quality thin sections by automatic and semi-automatic means.
[ترجمه گوگل]در حساب زیر جزئیاتی برای تهیه مقاطع نازک با کیفیت بالا به روش اتوماتیک و نیمه اتوماتیک آورده شده است
[ترجمه ترگمان]در شرح زیر، جزئیات مربوط به آماده سازی بخش های با کیفیت بالا به وسیله روش های اتوماتیک و نیمه خودکار ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Democratic-controlled Congress passed a ban on 19 types of semi-automatic weapons in 199
[ترجمه گوگل]کنگره تحت کنترل دموکرات ها در سال 199 ممنوعیت 19 نوع سلاح نیمه خودکار را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]یک کنگره تحت کنترل حزب دموکرات در ۱۹۹ نوع سلاح نیمه اتوماتیک ۱۹۹ روز به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the late 1960's, a Volkswagen car took 19 man-hours to build, thanks largely to semi-automatic aids.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1960، ساخت یک خودروی فولکس واگن، به لطف کمک های نیمه اتوماتیک، 19 ساعت کارکرد طول کشید
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۶۰، یک خودرو فولکس واگن به دلیل کمک های نیمه خودکار، ۱۹ ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Large-caliber firearms, semiautomatic pistols and assault rifles are forbidden to civilians altogether.
[ترجمه گوگل]استفاده از سلاح گرم کالیبر بزرگ، تپانچه های نیمه اتوماتیک و تفنگ های تهاجمی برای غیرنظامیان به طور کلی ممنوع است
[ترجمه ترگمان]سلاح های گرم کالیبر بزرگ، هفت تیر semiautomatic و تفنگ های تهاجمی به شهروندان غیر نظامیان حرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیمه خودکار (صفت)
semiautomatic

نیم خودکار (صفت)
semiautomatic

تخصصی

[برق و الکترونیک] نیمه خودکار

انگلیسی به انگلیسی

• somewhat automatic, partially automated
partly automatic weapon, weapon which automatically ejects an old cartridge and loads a new one after each shot
in a car - mechanical situation during which gears exist but there is no clutch, in a weapon - situation in which there is no need to cock each bullet between shots

پیشنهاد کاربران

بپرس