اسم ( noun )
• (1) تعریف: outward form; appearance.
• مترادف: appearance, cast, look
• مشابه: air, aspect, complexion, demeanor, face, form, garb, guise, mien, show
• مترادف: appearance, cast, look
• مشابه: air, aspect, complexion, demeanor, face, form, garb, guise, mien, show
- He maintained a semblance of calm although he was inwardly frightened.
[ترجمه گوگل] او ظاهری از آرامش را حفظ کرد، اگرچه در باطن ترسیده بود
[ترجمه ترگمان] با این که در دل احساس ترس می کرد، آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با این که در دل احساس ترس می کرد، آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The exterior of the retirement home had the semblance of a Tudor cottage.
[ترجمه گوگل] نمای بیرونی خانه سالمندان شبیه یک کلبه تودور بود
[ترجمه ترگمان] نمای بیرونی خانه بازنشستگی به صورت یک کلبه از سبک تودور به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نمای بیرونی خانه بازنشستگی به صورت یک کلبه از سبک تودور به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a resemblance to something else.
• مترادف: likeness, resemblance, similarity, similitude
• مترادف: likeness, resemblance, similarity, similitude
- A year after the accident, her life had regained a semblance of normality.
[ترجمه گوگل] یک سال پس از تصادف، زندگی او دوباره به حالت عادی بازگشته بود
[ترجمه ترگمان] یک سال پس از حادثه، زندگی او به حالت عادی بازگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک سال پس از حادثه، زندگی او به حالت عادی بازگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a faint trace; a modicum.
• مترادف: ghost, modicum, remnant, shadow, trace
• مشابه: hint, shade, suggestion, vestige, whisper
• مترادف: ghost, modicum, remnant, shadow, trace
• مشابه: hint, shade, suggestion, vestige, whisper
- She greeted him without even a semblance of a smile.
[ترجمه گوگل] او حتی بدون لبخندی به او سلام کرد
[ترجمه ترگمان] بدون اینکه لبخندی بزند با او خوش وبش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بدون اینکه لبخندی بزند با او خوش وبش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm glad that he at least has some semblance of common sense!
[ترجمه گوگل] خوشحالم که او حداقل تا حدودی از عقل سلیم برخوردار است!
[ترجمه ترگمان] خوشحالم که لااقل با عقل سلیم سر و کار دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خوشحالم که لااقل با عقل سلیم سر و کار دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید