sematic


(جانورشناسی) نشان خطر (مانند رنگ های برخی مارها که نشان می دهد زهرین هستند یا نه)، هشدارگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: serving as a sign of danger, as the coloration of certain poisonous animals.

جمله های نمونه

1. This paper also discusses the various definitions in different periods, and illustrates the origin and development of "sematic triangle" in the East and West.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین به بررسی تعاریف مختلف در دوره های مختلف می پردازد و پیدایش و توسعه «مثلث معنایی» در شرق و غرب را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین در مورد تعاریف مختلف در دوره های مختلف بحث می کند و منشا و توسعه مثلث sematic را در شرق و غرب نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. First, we do a sematic classification for the predicate, analyse which sematic kinds of verbs can as a centre form predicate-object structure idioms family.
[ترجمه گوگل]ابتدا، ما یک طبقه‌بندی معنایی برای محمول انجام می‌دهیم، و تجزیه و تحلیل می‌کنیم که کدام انواع معنایی افعال می‌توانند به عنوان مرکز خانواده اصطلاحات ساختار گزاره-مفعول را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]اول، ما یک طبقه بندی sematic برای گزاره، تجزیه و تحلیل می کنیم که کدام نوع افعال می توانند به عنوان یک مرکز، ساختار predicate ساختار مورد نظر را شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Proposed a new multi-class classification based on latent sematic model MPLC.
[ترجمه گوگل]یک طبقه بندی چند کلاسه جدید بر اساس MPLC مدل معنایی نهفته ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد یک طبقه بندی چند طبقه ای جدید براساس مدل sematic latent MPLC
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A good mastery of the sematic features and syntaxic reverse functions of the sentimental verb is very beneficial to our English study.
[ترجمه گوگل]تسلط خوب بر ویژگی های معنایی و توابع معکوس نحوی فعل احساسی برای مطالعه انگلیسی ما بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]مهارت خوب در ویژگی های sematic و عملکرد معکوس فعل عاطفی برای مطالعه انگلیسی ما بسیار سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. HowNet established a way to represent sematic knowledge by describing the relationship between the words, as well as the relationship between the words' properties.
[ترجمه گوگل]HowNet راهی برای نمایش دانش معنایی با توصیف رابطه بین کلمات و همچنین رابطه بین ویژگی های کلمات ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]HowNet روشی را برای نشان دادن دانش sematic از طریق توصیف رابطه بین کلمات و نیز رابطه بین ویژگی های کلمات ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By adding the comprehension of sematic relation, a better testing result is gained.
[ترجمه گوگل]با اضافه کردن درک رابطه معنایی، نتیجه آزمایش بهتری به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با افزودن درک رابطه sematic، نتیجه آزمون بهتر بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The law of its sematic collocation and semantic shift is different from other categories .
[ترجمه گوگل]قانون تلاقی معنایی و تغییر معنایی آن با مقوله های دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]قانون همنشینی با sematic و تغییر معنایی متفاوت از مقوله های دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The study is also a rhetorical study emphasizing the meaning generation from the perspective of sematic generation.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین یک مطالعه بلاغی است که بر تولید معنا از منظر تولید معنایی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین یک مطالعه بدیع است که بر تولید معنا از دیدگاه نسل sematic تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The model organizes key data located on Internet of things from the point of view of object-oriented technique, construct patterns, then searches sematic and shows results orderly.
[ترجمه گوگل]مدل داده های کلیدی واقع در اینترنت اشیا را از دیدگاه تکنیک شی گرا سازماندهی می کند، الگوها را می سازد، سپس به جستجوی معنایی می پردازد و نتایج را به ترتیب نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مدل داده های کلیدی واقع در اینترنت اشیا را از نقطه نظر تکنیک شی گرا سازماندهی می کند، الگوها را می سازد، سپس sematic را جستجو می کند و نظم را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are two main problems to develop software by using the traditional waterfall method: first not easily get rid of sematic faults, second not easily accomodate with varying of requirements.
[ترجمه گوگل]دو مشکل اصلی برای توسعه نرم‌افزار با استفاده از روش سنتی آبشار وجود دارد: اول اینکه به راحتی از شر گسل‌های معنایی خلاص نمی‌شویم، دوم به راحتی نمی‌توانیم با نیازهای مختلف به راحتی تطبیق دهیم
[ترجمه ترگمان]دو مشکل اصلی برای توسعه نرم افزار با استفاده از روش آبشاری سنتی وجود دارد: ابتدا نه به راحتی از شر اشتباه ات sematic خلاص شوید، و دوم به آسانی با تغییر شرایط سازگار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this paper, the main work focuses on the collaborative construction of agricultural ontology and sematic retrieval for agricultural resources.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، کار اصلی بر ساخت مشترک هستی‌شناسی کشاورزی و بازیابی معنایی برای منابع کشاورزی متمرکز است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، کار اصلی بر روی ساخت وساز مشترک هستی شناسی کشاورزی و بازیابی sematic برای منابع کشاورزی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper, this phenomenon is analyzed in the aspects of sematic motivation, classification and expressive effect of denominal verbs to illustrate the important significance of denominal verbs.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، این پدیده در جنبه‌های انگیزش معنایی، طبقه‌بندی و تأثیر بیانی افعال فرقه‌ای برای نشان دادن اهمیت مهم افعال فرقه‌ای مورد تحلیل قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، این پدیده در جنبه های انگیزش sematic، طبقه بندی و اثر expressive افعال denominal برای نشان دادن اهمیت مهم افعال denominal مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sixth part of this thesis explains the reason of the internal difference level of defensive modality, by the way of comparing the sematic using and the degree of the modality.
[ترجمه گوگل]در بخش ششم این پایان نامه، با مقایسه کاربرد معنایی و میزان مدالیته، علت تفاوت سطح درونی مدالیته دفاعی توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بخش ششم این پایان نامه، دلیل سطح اختلاف داخلی of دفاعی را به روش مقایسه sematic با استفاده و درجه the توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Produced meaning by relative cause"of the words was one usual form in ancient Chinese sematic development. "
[ترجمه گوگل]معنی تولید شده بر اساس علت نسبی "کلمات یکی از اشکال معمول در توسعه معنایی چین باستان بود "
[ترجمه ترگمان]معنای تولید شده از طریق دلیل نسبی \" یک شکل معمول در توسعه sematic چین باستان بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس