sell up


معنی: فروختن
معانی دیگر: اموال شخص مقروض را فروختن (برای دادن به طلبکاران)

جمله های نمونه

1. He advised Evans to sell up his flat and move away to the country.
[ترجمه گوگل]او به ایوانز توصیه کرد که آپارتمان خود را بفروشد و به کشور برود
[ترجمه ترگمان]او به اوانز توصیه کرد که آپارتمان خود را بفروشد و به کشور برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Liz decided to sell up and move abroad.
[ترجمه گوگل]لیز تصمیم گرفت خود را بفروشد و به خارج از کشور برود
[ترجمه ترگمان]لیز تصمیم گرفت به خارج بفروشد و به خارج نقل مکان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please tell me first, if you sell up.
[ترجمه گوگل]لطفا اول بگید اگه میفروشید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم اول به من بگو، اگر آن را بفروشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why don't we sell up and move to Canada? Property is really cheap there!
[ترجمه گوگل]چرا نمی فروشیم و به کانادا نقل مکان نمی کنیم؟ ملک در آنجا واقعاً ارزان است!
[ترجمه ترگمان]چرا ما به کانادا می رویم و به کانادا نقل مکان نمی کنیم؟ در آنجا املاک بسیار ارزان است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wish to sell up all three properties and become mortgage free.
[ترجمه گوگل]من می خواهم هر سه ملک را بفروشم و بدون رهن باشم
[ترجمه ترگمان]من آرزو دارم همه این سه ملک را بفروشم و وام مسکن بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These dvd's sell up to $ 2 95 each on TV!
[ترجمه گوگل]این دی وی دی ها هر کدام تا 295 دلار در تلویزیون به فروش می رسند!
[ترجمه ترگمان]این دی دی وی هر کدام ۲ تا ۲ دلار در تلویزیون به فروش می رسد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tata believes it can eventually sell up to a million Nanos a year.
[ترجمه گوگل]تاتا معتقد است که در نهایت می تواند تا یک میلیون نانو در سال بفروشد
[ترجمه ترگمان]تاتا بر این باور است که در نهایت می تواند تا یک میلیون Nanos در سال به فروش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bailiff was ordered lo sell up the furniture lo pay the debt.
[ترجمه گوگل]به ضابط دستور داده شد که اثاثیه را بفروشد تا بدهی را بپردازد
[ترجمه ترگمان]به مباشر دستور داده شد تا مبل ها را بفروشند تا بدهی را بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She will feel having to sell up her old home.
[ترجمه گوگل]او احساس خواهد کرد که باید خانه قدیمی خود را بفروشد
[ترجمه ترگمان]احساس می کند که مجبور است خانه قدیمی خود را بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So the course which was widely adopted was not to sell up entirely but to grant leases of land wanted for development.
[ترجمه گوگل]بنابراین راهی که به طور گسترده اتخاذ شد، فروش کامل نبود، بلکه اعطای اجاره زمین های مورد نظر برای توسعه بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مسیری که به طور گسترده تصویب شد، فروش کامل نبود، بلکه برای اجاره زمینه ای مورد نیاز برای توسعه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Sister Superior at Bartestree says the nuns were already planning to sell up.
[ترجمه گوگل]خواهر برتر در Bartestree می‌گوید راهبه‌ها قبلاً قصد فروش داشتند
[ترجمه ترگمان]خواهر روحانی در Bartestree می گوید که راهبه ها در حال حاضر در حال برنامه ریزی برای فروش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Faced with a family mutiny, he decided to pack it in and sell up.
[ترجمه گوگل]در مواجهه با یک شورش خانوادگی، او تصمیم گرفت آن را بسته بندی کند و بفروشد
[ترجمه ترگمان]او در مواجهه با یک شورش خانوادگی تصمیم گرفت که آن را جمع کند و به فروش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After Massachusetts, a semester in Ohio; and a return to Washington only to sell up, take a last swim, and drive north, in the early September swelter, in our lumbering U-Haul.
[ترجمه گوگل]بعد از ماساچوست، یک ترم در اوهایو و بازگشت به واشنگتن فقط برای فروش، آخرین شنا کردن، و رانندگی به سمت شمال، در اوایل سپتامبر، در U-Haul چوب بر ما
[ترجمه ترگمان]بعد از ماساچوست، یک ترم در اوهایو، و بازگشت به واشنگتن فقط برای فروش، آخرین شنا را به خود اختصاص داد و در اوایل سپتامبر swelter، در Haul U، به سمت شمال حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new supermarket has been so successful that some small shopkeepers have had to sell up.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت جدید آنقدر موفق بوده که برخی از مغازه داران کوچک مجبور به فروش شده اند
[ترجمه ترگمان]سوپر مارکت جدید آنقدر موفق بوده است که برخی مغازه داران کوچک مجبور به فروش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فروختن (فعل)
market, cant, vent, auction, sell, undercut, undersell, sell up, hawk

انگلیسی به انگلیسی

• vend, liquidate merchandise from a business

پیشنهاد کاربران

تمام مایملک خود را فروختن
مال و منال خود را فروختن
دار و ندار رو فروختن

بپرس