معنی: ارزان فروختن، یکجا فروختنمعانی دیگر: (به ویژه به قیمت کم) فروختن، از شر چیزی راحت شدن، به ثمن بخس دادن، (بازار سهام) تنزل قیمت ها (به خاطر فزونی عرضه بر تقاضا)، فروش یکجا وارزان
• : تعریف: a decline in prices, usu. of stocks or bonds, caused by widespread desire to sell.
جمله های نمونه
1. He was forced to sell off his land.
[ترجمه پیام نادری] اون مجبور شد زمین خود را بصورت یکجا و ارزان بفروشد
|
[ترجمه گوگل]او مجبور شد زمین خود را بفروشد [ترجمه ترگمان]او مجبور بود زمین خود را بفروشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We try to sell off any leftover cakes before we close.
[ترجمه ahmad fallah] ما سعی می کنیم هر مقدار کیک باقیمانده را قبل از اینکه تعطیل کنیم بفروشیم.
|
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم قبل از بسته شدن، کیک های باقی مانده را بفروشیم [ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم قبل از نزدیک شدن کیک باقی مونده رو بفروشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They had to sell off 10 percent of all underutilized farmland.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند 10 درصد از کل زمین های کشاورزی را که استفاده ناکافی شده بودند، بفروشند [ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند ۱۰ درصد از همه زمین های مورد استفاده را بفروشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The government's plans to sell off state companies in several easily digestible tranches should also help.
[ترجمه گوگل]برنامههای دولت برای فروش شرکتهای دولتی در چندین بخش قابل هضم نیز باید کمک کند [ترجمه ترگمان]دولت در نظر دارد شرکت های دولتی را در چندین بخش قابل هضم به فروش برساند نیز باید به آن ها کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The issue of his failure to sell off stock portfolios is also a nonstarter.
[ترجمه گوگل]موضوع ناکامی او در فروش پرتفوی سهام نیز موضوعی غیرشروع است [ترجمه ترگمان]مساله عدم موفقیت وی در فروش سهام سهام نیز a است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In those circumstances, is not Treasury pressure to sell off the spare land on the site a national disgrace?
[ترجمه گوگل]در آن شرایط، آیا فشار خزانه داری برای فروش زمین یدکی در سایت مایه شرمساری ملی نیست؟ [ترجمه ترگمان]در آن شرایط، آیا فشار خزانه داری برای فروش زمین اضافی بر روی محل یک رسوایی ملی وجود ندارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some firms will be told to sell off non-essential assets to cut their debt.
[ترجمه گوگل]به برخی از شرکت ها گفته می شود که دارایی های غیر ضروری را برای کاهش بدهی خود بفروشند [ترجمه ترگمان]به برخی شرکت ها گفته می شود که دارایی های غیر ضروری را بفروشند تا بدهی خود را کاهش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He asked his wife to sell off the merchandise while he decided what to do with the storefront.
[ترجمه گوگل]او از همسرش خواست که کالا را بفروشد در حالی که تصمیم می گیرد با ویترین مغازه چه کند [ترجمه ترگمان]او از همسرش خواست تا زمانی که تصمیم گرفت با این مغازه چه کند، کالاها را بفروشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It has obliged local authorities to sell off council houses and has reduced the importance given to municipal housing.
[ترجمه گوگل]این امر مقامات محلی را موظف به فروش خانه های شورای شهر کرده و از اهمیتی که به مسکن شهری داده می شود، کاسته است [ترجمه ترگمان]همچنین مقامات محلی را مجبور کرده است تا خانه های شورا را بفروشند و اهمیت داده شده به خانه های شهرداری را کاهش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The current thinking is to sell off freight services first.
[ترجمه گوگل]تفکر فعلی این است که ابتدا خدمات حمل و نقل را بفروشیم [ترجمه ترگمان]تفکر کنونی این است که ابتدا سرویس های باری را به فروش برساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They sell off things, you know.
[ترجمه گوگل]آنها چیزهایی را می فروشند، می دانید [ترجمه ترگمان]می دانید که آن ها چیزهایی می فروشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bank pressures already have forced them to sell off 30 prized purebred heifers to raise money to pay back debt.
[ترجمه گوگل]فشارهای بانکی در حال حاضر آنها را مجبور کرده است تا 30 راس تلیسه اصیل با ارزش را برای جمع آوری پول برای بازپرداخت بدهی خود بفروشند [ترجمه ترگمان]فشارهای بانک پیش از این آن ها را وادار به فروش ۳۰ heifers اصیل purebred به منظور بالا بردن پول برای پرداخت بدهی کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Who should the Minister sell off the subsidiaries?
[ترجمه گوگل]وزیر باید شرکت های تابعه را به چه کسانی بفروشد؟ [ترجمه ترگمان]چه کسی باید شرکت های تابعه را بفروشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Auctions were held to sell off the town lots, those nearest the station being the most expensive.
[ترجمه گوگل]حراجهایی برای فروش زمینهای شهر برگزار شد که نزدیکترین ایستگاهها گرانترین آنها بودند [ترجمه ترگمان]مردم شهر را به فروش می رساندند، از نزدیک ترین ایستگاه، از نزدیک ترین ایستگاه، از همه nearest [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ارزان فروختن (فعل)
sell off
یکجا فروختن (فعل)
sell out, sell off
انگلیسی به انگلیسی
• sell at a clearance sale, get rid of one's merchandise