1. selfishness sublimed into care for public welfare
خودخواهی که به علاقه نسبت به رفاه همگانی تبدیل شده است
2. his selfishness had a humanitarian gloss about it
خود پرستی او ظاهری بشر دوستانه داشت.
3. he was determined to overcome what he termed his hellish selfishness
او مصصم بود بر آنچه که آن را خودخواهی جهنمی می نامید چیره شود.
4. She covers her selfishness with a varnish of good manners.
[ترجمه گوگل]او خودخواهی خود را با لاکی از اخلاق خوب می پوشاند
[ترجمه ترگمان]او خودخواهی او را با یک نوع رفتار خوب می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خودخواهی او را با یک نوع رفتار خوب می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Virtue is the antipode of selfishness.
[ترجمه گوگل]فضیلت ضد خودخواهی است
[ترجمه ترگمان]تقوا the خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقوا the خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was angered by the selfishness of the others.
[ترجمه گوگل]از خودخواهی دیگران عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]او از خودخواهی دیگران خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از خودخواهی دیگران خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As selfishness and complaint cloud the mind,so love with its joy clears and sharpens the vision.
[ترجمه گوگل]همانطور که خودخواهی و شکایت ذهن را تیره و تار می کند، عشق با شادی خود بینش را پاک و تیزتر می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان خودخواهی و شکایت، ذهن را تیره می کند، بنابراین عشق با لذت آن پاک می شود و بینایی را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان خودخواهی و شکایت، ذهن را تیره می کند، بنابراین عشق با لذت آن پاک می شود و بینایی را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His selfishness was the root of trouble.
[ترجمه گوگل]خودخواهی او ریشه مشکلات بود
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او ریشه دردسر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او ریشه دردسر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Their first single was a hymn to selfishness called 'Looking After Number One'.
[ترجمه گوگل]اولین تک آهنگ آنها سرود خودخواهی بود به نام "مراقب شماره یک"
[ترجمه ترگمان]اولین تک آهنگ آن ها یک سرود مذهبی بود که بعد از شماره یک به نام < Number > ۱ < \/ Number > به نام < Number > ۱ < \/ Number > به نام < Number > ۱ < \/ Number > نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین تک آهنگ آن ها یک سرود مذهبی بود که بعد از شماره یک به نام < Number > ۱ < \/ Number > به نام < Number > ۱ < \/ Number > به نام < Number > ۱ < \/ Number > نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sometimes a bit of selfishness, if it leads to greater self-knowledge, is no bad thing.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کمی خودخواهی، اگر منجر به خودشناسی بیشتر شود، چیز بدی نیست
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات کمی خودخواهی، اگر منجر به آگاهی بیشتر شود، چیز بدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات کمی خودخواهی، اگر منجر به آگاهی بیشتر شود، چیز بدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Love is the antithesis of selfishness.
[ترجمه گوگل]عشق نقطه مقابل خودخواهی است
[ترجمه ترگمان]عشق نقطه مقابل خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عشق نقطه مقابل خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His selfishness really gets up my nose.
[ترجمه گوگل]خودخواهی او واقعا دماغم را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او واقعا بینی ام را بالا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او واقعا بینی ام را بالا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She is the very personification of selfishness.
[ترجمه گوگل]او مظهر خودخواهی است
[ترجمه ترگمان]او مظهر خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مظهر خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was angered by their selfishness and lack of concern.
[ترجمه گوگل]او از خودخواهی و بی توجهی آنها عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]او از خودخواهی و فقدان نگرانی خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از خودخواهی و فقدان نگرانی خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He argued that the overcrowded cities were the product of a system based on "selfishness" and "rapacity".
[ترجمه گوگل]او استدلال میکرد که شهرهای پرجمعیت محصول سیستمی است که مبتنی بر «خودخواهی» و «غرض ورزی» است
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که شهره ای پرجمعیت محصول یک سیستم مبتنی بر \"خودخواهی\" و \"حرص و آز\" بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که شهره ای پرجمعیت محصول یک سیستم مبتنی بر \"خودخواهی\" و \"حرص و آز\" بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید