صفت ( adjective )
• (1) تعریف: having taught oneself; self-educated.
- a self-taught violinist
[ترجمه گوگل] ویولونیست خودآموخته
[ترجمه ترگمان] یک ویولون زنی که به خود آموزش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک ویولون زنی که به خود آموزش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: learned without instruction from another.
- self-taught techniques
[ترجمه گوگل] تکنیک های خودآموز
[ترجمه ترگمان] روش های خود آموزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] روش های خود آموزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید