self righteous

/ˈselfˈraɪt͡ʃəs//selfˈraɪt͡ʃəs/

معتقد بعدالت وتقوی خود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: self-righteously (adv.), self-righteousness (n.)
• : تعریف: having or marked by confidence or pride in the correctness of one's beliefs or moral conduct, often combined with a pious intolerance of the beliefs of others.
مشابه: pious, righteous, sanctimonious

- The self-righteous parishioners looked down on the twice-divorced woman.
[ترجمه گوگل] اهل محله خود راضی به زن دوبار طلاق گرفته با تحقیر نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان] مردم self خود را به زنی که دو بار طلاق گرفته بودند، نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her large, public donation to the church was a purely self-righteous act.
[ترجمه گوگل] کمک بزرگ و عمومی او به کلیسا یک عمل کاملاً خودپسندانه بود
[ترجمه ترگمان] کمک های مالی بزرگ و عمومی او به کلیسا یک عمل کاملا عادلانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• being overly confident that one acts properly (especially in comparison with others); overly virtuous
someone who is self-righteous is convinced that they are right in their beliefs and attitudes and that other people are wrong.

پیشنهاد کاربران

خود درست پندار
کسی که فکر میکنه همه رفتار های خودش منطقیه و بقیه اشتباه میکنن.
خود - محق پندارانه
خود - محق انگارانه
خود - درستکارپندارانه
خود - درستکارانگارانه
خودمحق پندارانه
خودخواه
Selfie
خود حق پنداری | خویش حق پنداری | خود را محق دانستن
وجدان کاری
خود حق به جانب نگر
حق به جانب، حق به جانبانه
خود - پرمحسنات
خود - نیک - پندار
خود نیکوکارپندار

پارسانما
از خود راضی، جزم اندیش، حق به جانب
حق به جانب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس