self restraint

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: control over one's emotions, behavior, or desires; self-control.
متضاد: abandon, self-indulgence
مشابه: continence, moderation, temperance

انگلیسی به انگلیسی

• self-control

پیشنهاد کاربران

خودداری
شاید تفاوت هر دو اصطلاح �self - restraint� و �self - control� بتونه به درک معنای اصلی کمک کنه.
Self - restraint ( خودداری )
- بیشتر از خودداری در برابر خواسته ها و تمایلات صحبت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- شامل جلوگیری از انجام عملی خاص، حتی اگر فرد تمایل به انجام آن داشته باشد.
- مثلاً: خوردن کیک در یک مهمانی، وقتی که فرد در حال رژیم است.
Self - control ( کنترل نفس )
- شامل توانایی کنترل احساسات، رفتارها و واکنش ها است.
- گسترده تر از خودداری است و می تواند شامل مدیریت استرس، غلبه بر هیجان ها و رفتارهای ناخواسته باشد.
- مثلاً: کنترل خشم در یک موقعیت استرس زا.
از این رو، خودداری یکی از جنبه های کنترل نفس است، اما کنترل نفس خود با یک مجموعه بزرگ تر از مهارت ها و توانایی ها همراه است.

خوشتن داری. خودداری. صیانت نفس
مثال:
By practicing piety, exercising self - restraint, and being vigilant while pursuing politics, it is possible to avoid the pitfalls.
با تقوی پیشه کردن، اِعمال خویشتن داری و هوشیار بودن در زمان دنبال کردن امور سیاسی، امکان اجتناب کردن از خطرات وجود دارد.
Self - restraint is riches
پارسایی ثروت است.
تحدید نفس
بازداری
پرهیزکار
صیانت
صیانت نفس
خویشتن داری
خودداری

بپرس