self regulation

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of regulation.

جمله های نمونه

1. The Calcutt inquiry into press self regulation is expected to report back next year.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود تحقیقات کلکت در مورد خود تنظیم مطبوعات در سال آینده گزارش شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود تحقیق Calcutt در مورد مقررات خود مطبوعات سال آینده گزارش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Metacognition is self awareness, self evaluation and self regulation to processes of cognition.
[ترجمه گوگل]فراشناخت عبارت است از خودآگاهی، خود ارزیابی و خودتنظیمی به فرآیندهای شناخت
[ترجمه ترگمان]Metacognition خودآگاهی، ارزیابی نفس و نظارت خود به فرآیندهای شناخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Business Psychologist, David Chang, lists self regulation and variety as things that really make a difference in the workplace.
[ترجمه نرگس] دیوید چانگ، روانشناس تجارت، خودتنظیمی و تنوع را به عنوان دو عنصری که محیط کار را دگرگون میکنند، نام میبرد.
|
[ترجمه گوگل]روانشناس تجاری، دیوید چانگ، خودتنظیمی و تنوع را به عنوان چیزهایی فهرست می کند که واقعاً در محل کار تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]دیوید چانگ، روانشناس کسب وکار، تنظیم خود را لیست می کند و به عنوان چیزهایی که واقعا در محیط کار تفاوت ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a self regulation mechanism.
[ترجمه گوگل]مکانیزم خود تنظیمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم تنظیم خودکار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The intrinsic self regulation effect of aluminum alloy wire in the region of short arc in MIG welding is investigated with self made equipment.
[ترجمه گوگل]اثر خود تنظیم ذاتی سیم آلیاژ آلومینیوم در ناحیه قوس کوتاه در جوشکاری MIG با تجهیزات خودساخته بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر درونی ذاتی سیم آلیاژ آلومینیوم در منطقه قوس کوتاه در جوشکاری MIG با تجهیزات ساخت خود مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is also pointed out that the intrinsic self regulation effect of wire melting rate exists in case of electrical short circuit.
[ترجمه گوگل]همچنین اشاره شده است که اثر خودتنظیمی ذاتی نرخ ذوب سیم در صورت اتصال کوتاه الکتریکی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین اشاره شده است که تاثیر ذاتی ذاتی نرخ ذوب شدن سیم در حالت اتصال کوتاه الکتریکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. UTI has some degree of protective effect on brain at the genetic level. Meanwhile, there is certain self regulation in the body during sepsis.
[ترجمه گوگل]UTI درجاتی از اثر محافظتی بر روی مغز در سطح ژنتیکی دارد در همین حال، خود تنظیم خاصی در بدن در هنگام سپسیس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]uti دارای درجه ای از تاثیر حفاظتی بر مغز در سطح ژنتیکی است در عین حال، مقررات خود تنظیمی در بدن در طول sepsis وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Usually babies drink too much in the first 2 months and then self regulation occurs.
[ترجمه شیدا] معمولا نوزادان در دو ۲ ماه اول زندگی، بیش از حد شیر مینوشند و بعد از مهارت خودتنظیمی رخ می دهد، یعنی میتوانند میزان نوشیدن را کنترل کنند.
|
[ترجمه گوگل]معمولاً نوزادان در 2 ماه اول بیش از حد می نوشند و سپس خود تنظیمی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]معمولا نوزادان در ۲ ماه اول بیش از حد مشروب می خورند و بعد از آن خود تنظیمی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Self efficacy is a subjective judgment by the individual. It is a variant crucial to influencing the self regulation directly .
[ترجمه گوگل]خودکارآمدی یک قضاوت ذهنی توسط فرد است این یک متغیر برای تأثیر مستقیم بر خود تنظیمی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]خودکارآمدی یک قضاوت ذهنی از طرف فرد است تاثیر گذاری بر مقررات خود به طور مستقیم متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Commission is cautiously optimistic that the privacy issues raised by online behavioral advertising can be effectively addressed through meaningful, enforceable self regulation.
[ترجمه گوگل]کمیسیون با احتیاط خوشبین است که مسائل مربوط به حریم خصوصی که توسط تبلیغات رفتاری آنلاین مطرح می شود را می توان به طور موثر از طریق خود تنظیمی معنادار و قابل اجرا حل کرد
[ترجمه ترگمان]کمیسیون محتاطانه خوش بین است که مسائل مربوط به حریم خصوصی که توسط تبلیغات رفتاری آنلاین ایجاد می شوند را می توان به طور موثر از طریق قوانین خود قابل اجرا و قابل اجرا مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not uncommonly they spend too much time alone and turn to alcohol and other substances as a means of self regulation.
[ترجمه گوگل]به طور غیرمعمول آنها زمان زیادی را تنها می گذرانند و به الکل و سایر مواد به عنوان وسیله ای برای تنظیم خود روی می آورند
[ترجمه ترگمان]نه به طور غیر معمول زمان زیادی را صرف مصرف کردن و تبدیل به الکل و مواد دیگر به عنوان وسیله ای برای نظارت بر خود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To balance the positions of the parties in the use agreement of network service, we should consider it in different aspects of legislation, administration, and self regulation of the industry.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد تعادل بین مواضع طرفین در قرارداد استفاده از سرویس شبکه، باید آن را در جنبه های مختلف قانون گذاری، اداری و خود تنظیمی صنعت در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]برای متعادل کردن موقعیت احزاب در قرارداد استفاده از خدمات شبکه، ما باید آن را در جنبه های مختلف قانونگذاری، مدیریت و نظارت بر خود صنعت در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The teaching process is at the same time a process of self regulation.
[ترجمه گوگل]فرآیند تدریس در عین حال یک فرآیند خود تنظیمی است
[ترجمه ترگمان]فرآیند تدریس در عین حال فرآیند نظارت بر نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results:Patients with verbal communication and psychological care to treat disease, self regulation, control the ideal.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: بیماران با ارتباط کلامی و مراقبت‌های روانی برای درمان بیماری، خودتنظیمی، کنترل ایده‌آل
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیماران با ارتباط کلامی و مراقبت روانی برای درمان بیماری ها، خود تنظیمی، کنترل ایده آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] خود تنظیمی، تنظیم شدن خودکار، خودنظمی

انگلیسی به انگلیسی

• independently regulated, independently controlled

پیشنهاد کاربران

در روانشناسی به معنای خودتنظیمی ( برای مثال هیجانها، احساسات، یادگیری و . . . )
خود انتظامی
( در زبانشناسی ) خود آگاهی
این واژه به معنای خودتنظیمی است
Self regulation خود تنظیمی
Self control خود کنترلی
در روانشناسی به معنای خودگردانی
در روانشناسی: �خود نظارتی�
بصورت مستقل قانون گذاشتن برای
e. g. They favour the self - regulation of the industry, and strict codes of conduct have already been issued by the Advertising Association
موافق بصورت مستقل قانون گذاشتن برای صنعتی بودن
خویش‎قانونی
خود تنظیمی، خود تنظیم گری
خود انتظام - خود انتظامی
خودنظم دهی، خودنظم بخشی، خودساماندهی
خود گردان
خودگردانی
خود نظارت گری، خود نظم جویی
خود تنظیمی
خود تعدیلی
خودکنترلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس