🔸 معادل فارسی:
بازتابندگیِ خود / خودبازنگری / توانایی اندیشیدن درباره ی خود
در زبان محاوره ای:
توان اینکه درباره ی کارهات، فکرت و احساساتت فکر کنی؛ خودت رو از بیرون ببینی
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( روان شناسی – خودآگاهی ) :**
توانایی فرد برای مشاهده و ارزیابی افکار، احساسات و رفتارهای خودش؛ یعنی فکر کردن درباره ی فکر کردن خود.
مثال: *Self - reflectivity allows individuals to understand the reasons behind their emotions. *
خودبازنگری به افراد کمک می کند دلیل احساساتشان را درک کنند.
2. ** ( فلسفی – شناخت شناسی ) :**
قابلیت ذهن برای بازتاب خود و آگاهی از آگاهی خویش.
مثال: *Philosophers consider self - reflectivity as a mark of consciousness. *
فیلسوفان بازتابندگیِ خود را نشانه ای از آگاهی ذهن می دانند.
3. ** ( درمان محور – روان درمانی ) :**
در روان درمانی، self - reflectivity ابزار رشد و تغییر است؛ فرد از طریق آن، باورها و واکنش هایش را می شناسد.
مثال: *Therapists encourage self - reflectivity to promote personal insight. *
درمانگران برای افزایش بینش فردی، خودبازنگری را تشویق می کنند.
- - -
🔸 مترادف ها:
self - awareness – introspection – self - examination – self - observation – mindfulness – metacognition
- - -
🔸 نکته ی فرهنگی:
در روان شناسی مدرن، **self - reflectivity** یکی از نشانه های **هوش هیجانی ( emotional intelligence ) ** و **رشد فردی** است.
در فلسفه ی شرق و غرب، از سقراط تا بودا، مفهوم خودبازنگری یکی از ارکان اصلی شناخت و بیداری درونی است.
در زبان فارسی، می توان آن را معادل خودآگاهی تأملی یا درون نگری آگاهانه دانست.
بازتابندگیِ خود / خودبازنگری / توانایی اندیشیدن درباره ی خود
در زبان محاوره ای:
توان اینکه درباره ی کارهات، فکرت و احساساتت فکر کنی؛ خودت رو از بیرون ببینی
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( روان شناسی – خودآگاهی ) :**
توانایی فرد برای مشاهده و ارزیابی افکار، احساسات و رفتارهای خودش؛ یعنی فکر کردن درباره ی فکر کردن خود.
مثال: *Self - reflectivity allows individuals to understand the reasons behind their emotions. *
خودبازنگری به افراد کمک می کند دلیل احساساتشان را درک کنند.
2. ** ( فلسفی – شناخت شناسی ) :**
قابلیت ذهن برای بازتاب خود و آگاهی از آگاهی خویش.
مثال: *Philosophers consider self - reflectivity as a mark of consciousness. *
فیلسوفان بازتابندگیِ خود را نشانه ای از آگاهی ذهن می دانند.
3. ** ( درمان محور – روان درمانی ) :**
در روان درمانی، self - reflectivity ابزار رشد و تغییر است؛ فرد از طریق آن، باورها و واکنش هایش را می شناسد.
مثال: *Therapists encourage self - reflectivity to promote personal insight. *
درمانگران برای افزایش بینش فردی، خودبازنگری را تشویق می کنند.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
🔸 نکته ی فرهنگی:
در روان شناسی مدرن، **self - reflectivity** یکی از نشانه های **هوش هیجانی ( emotional intelligence ) ** و **رشد فردی** است.
در فلسفه ی شرق و غرب، از سقراط تا بودا، مفهوم خودبازنگری یکی از ارکان اصلی شناخت و بیداری درونی است.
در زبان فارسی، می توان آن را معادل خودآگاهی تأملی یا درون نگری آگاهانه دانست.
درون اندیشی