self propelled

/ˈselfprəˈpeld//selfprəˈpeld/

خودکششی، خودپرواز (self-propelling هم می گویند)، خودرو rov

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having within itself its own means of propulsion.

- a self-propelled lawn mower
[ترجمه گوگل] ماشین چمن زنی خودکشش
[ترجمه ترگمان] یه ماشین چمن زنی خودش رو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

خودکششی ( توپخانه )
خودجوش
خودپیشران
خودران
خودکار، بدون نیاز به نیروی خارجی برای حرکت

بپرس