self indulgent

/ˈselfˌɪnˈdəldʒənt//selfɪnˈdʌldʒənt/

افراط کار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: self-indulgently (adv.), self-indulgence (n.)
• : تعریف: having or showing the tendency to satisfy or indulge one's own appetites, desires, or the like.
متضاد: abstemious

- a self-indulgent shopping spree
[ترجمه گوگل] یک خرید خودسرانه
[ترجمه ترگمان] نوعی گریز از خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- self-indulgent prose
[ترجمه گوگل] نثر خودپسندانه
[ترجمه ترگمان] و نثر خود را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you are self-indulgent, you allow yourself to have or do things that you enjoy very much; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

خودسرانه
تن پرور، افراط گر، زیاده رو
لذت طلب، بی بندوبار، عنان گسیخته؛ لذت طلبانه
از خود راضی، فکر میکنیم کسی یا چیزی باید به ساز ما برقصد
افراطی
افراط گرا
افراط گر
راحت طلبی
خود کامگی
لذت طلبانه
خودبینی. .
خودنواز , کسی که خودش رو تحویل میگیره

بپرس