self incrimination

/ˈselfˌɪnˌkrɪməˈneɪʃn̩//selfɪnˈkrɪmɪneɪʃn̩/

مقصر شماری خود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the implication or incrimination of oneself, esp. while testifying in a criminal trial.

پیشنهاد کاربران

اقرار علیه خویش
آشکار و افشا شدن گناهکاری متهم، هنگامی که پلیس یا دیگر مقامات رسمی برای گرفتن اعتراف از متهم دست به خشونت و تهدید میزنند. تهدید به اینکه به خانواده و یا عزیزان او آسیب میزنند و یا دارایی هایش را تصرف میکنند.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین اگر شخص گناهکار ( به هر شیوه ای و در هر کجا، حتی خارج از دادگاه ) گول بخورد و خودش را لو بدهد.

خود را متهم کردن، گناهکار نشان دادن خود ( زمانی که شاهد در دادگاه، حرفی را می زند یا عملی انجام می دهد که اتهامات متوجه ِ خودش می شود )

بپرس