self evident

/ˈselfˈevədənt//selfˈevɪdənt/

آشکار، مبرهن، بدیهی، خودپیدا، خود اشکار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: self-evidently (adv.)
• : تعریف: needing no explanation or proof.
مترادف: obvious
متضاد: unclear

- self-evident facts
[ترجمه گوگل] حقایق بدیهی
[ترجمه ترگمان] واقعیت های خود بدیهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بدیهی، خودپدیده، خود پیدا

انگلیسی به انگلیسی

• a fact or situation that is self-evident is so obvious that there is no need for proof or explanation.

پیشنهاد کاربران

بدیهی. مسلم. واضح. اشکار
مثال:
These are self - evident facts.
اینها حقایق بدیهی و مسلم است.
مثل روز، روشن است که . . .
🔴 not needing to be demonstrated or explained; obvious
🔴 clear or obvious without needing any proof or explanation
◀️ self - evident truths
◀️ Solutions which seem self - evident to humans are often beyond the grasp of computers.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف ها:
obvious / clear / plain / evident / apparent / manifest / patent
distinct / definite / transparent overt / discernible / visible
conspicuous / palpable / glaringly obvious / undisguised
unconcealed / unmistakable / unequivocal / unquestionable
undeniable
متضاد
unclear

اضحر من الشمس / خود نمودار / امر بدیهی
سلف اویدنت یعنی بیانگر خود، گواه و تأیید و شاهد خود. مثلا یک چیزی پیدا میکنیم که �خود� ما رو تایید یا رد میکنه. یه فکر، یه ایده، یه کار و رفتار و نتیجه.
مثلاً 20 گرفتن نشانه و تایید کننده خود سختکوشه.
باقی ترجمه هایی که دیدم در مورد اویدنت بود، نه سلف اویدنت
آنچه عیان است
اثبات شده
قطعی
. A fact or situation that is self - evident is so obvious that there is no need for proof or explanation.
. It is self - evident that we will never have enough resources to meet the demand.
بدیهی - خودگواه - پر واضح

چیزی که خودش به اندازه کافی اشکار باشه و به مستند و. . نیازی نداشته باشه.
The answer seems almost self - evident, namely, yes.
جواب معمولا بدیهی به نظر می رسد، مثلا بله
خودگواه
بیانگر خود، روشنگر خود
This is relatively self - evident in both cases=در هر دو مورد، خود نسبتا مشهود است
خود - تاییدگر
پر واضح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس