self discipline

/ˈselfˈdɪsəplən//selfˈdɪsɪplɪn/

تادیب نفس، انضباط نفس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: self-disciplined (adj.)
• : تعریف: regulation or control of oneself, esp. as a means of improving one's skill, knowledge, or the like.

انگلیسی به انگلیسی

• ability to apply oneself to complete a task
self-discipline is the ability to control yourself and to make yourself work hard or behave in a particular way without needing anyone else to tell you what to do.

پیشنهاد کاربران

! Self - discipline is a powerful concept that speaks to our ability to control ourselves, overcome weaknesses, and stay on track.
خویشتن داری مفهوم قدرتمندی است که از توانایی ما در کنترل خود، غلبه بر نقاط ضعف و ماندن در مسیر صحبت می کند
...
[مشاهده متن کامل]

مثال
When you diligently study for an exam instead of procrastinating, that’s self - discipline.
وقتی به جای به تعویق انداختن، با پشتکار برای امتحان مطالعه می کنید، این خویشتن داری است.
Choosing a salad over a burger because you’re committed to better health? Yep, self - discipline.
انتخاب سالاد به جای همبرگر به این دلیل که به سلامتی بهتر متعهد هستید؟ بله، خویشتن داری
Saving money regularly or avoiding unnecessary splurges—self - discipline strikes again!
صرفه جویی در پول به طور منظم یا اجتناب از ولخرجی های غیر ضروری - - > خویشتن داری
Prioritizing tasks, meeting deadlines, and resisting distractions—all part of mastering self - discipline.
اولویت بندی وظایف، رعایت ضرب الاجل ها، و مقاومت در برابر عوامل حواس پرتی، همه بخشی از تسلط بر خویشتن داری است.

خویشتنداری، نضباط شخصی، تأدیب
Self - discipline
Self - discipline is about creating new habits of thought, action, and speech toward improving oneself and to reach institutional goals. This is an alternative to viewing discipline as a means to obtain more information.
...
[مشاهده متن کامل]

:Synonyms for self - discipline
willpower
resolve
determination
drive
resolution
grit
self - control
single - mindedness
fixity of purpose
firmness of purpose or will
force or strength of will

۱. انضباط فردی ۲. خویشتن داری. خودداری
مثال:
You need more self - discipline.
شما به انضباط فردی و خویشتن داری بیشتری نیاز دارید.
خودانضباطی
انضباط فردی
تهذیب نفس
self - control
self - mastery
self - restraint
will power
strength of will
( قدرت ) تسلط بر خود

خودفرمانی ، انضباط شخصی

خویش - انضباطی
جلوگیری کردن از کارهای بی نظم و منحرف شدن از هدفی که داری
با آقای مهدی صباغ موافقم ، من یه متنی خوندم که دقیقا همین معنی رو داشت
انضباط شخصی
خود مراقب
خویشتن دار
دارای نَفسِ پاک
کسی که در مقابل کجی ها و ناهنجاری های اخلاقی می تواند مقاومت کند.
Well - organized

خودساختگی
خویشتن داری
خودتأدیبی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس