self destruct


(به ویژه موشک و غیره) خود را منفجر کردن، خود را تباه کردن (رجوع شود به: destruct)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: self-destructs, self-destructing, self-destructed
• : تعریف: to kill or destroy oneself or itself.

- The machine self-destructs if tampered with.
[ترجمه گوگل] دستگاه در صورت دستکاری خود تخریب می شود
[ترجمه ترگمان] اگه دستکاری کرده باشه، دستگاه خودکار از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: causing something to destroy itself.

- a self-destruct button
[ترجمه گوگل] یک دکمه خود تخریبی
[ترجمه ترگمان] یه دکمه تخریب خودکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در خویشتن افتادن ؛ بخود حمله کردن و بد گفتن : سخت ضجر شده از فوت شدن این فرصت و درخویشتن و مردمان می افتد. ( تاریخ بیهقی ص 617 ) .
خودآسیب رسانی، خودآسیب زنی
انفجار خودکار ، نابودی خودکار ،
خود تخریبی

بپرس