فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: self-destructs, self-destructing, self-destructed
حالات: self-destructs, self-destructing, self-destructed
• : تعریف: to kill or destroy oneself or itself.
- The machine self-destructs if tampered with.
[ترجمه گوگل] دستگاه در صورت دستکاری خود تخریب می شود
[ترجمه ترگمان] اگه دستکاری کرده باشه، دستگاه خودکار از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگه دستکاری کرده باشه، دستگاه خودکار از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: causing something to destroy itself.
- a self-destruct button
[ترجمه گوگل] یک دکمه خود تخریبی
[ترجمه ترگمان] یه دکمه تخریب خودکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه دکمه تخریب خودکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید