self deprecation

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of deprecation.

- The boy's self-deprecation worried the teacher, and she did what she could to bolster his self-confidence.
[ترجمه Lian] خودتخریبی پسر معلم رو نگران کرد، و اون هرکاری از دستش بر می اومد رو برای تقویت اعتماد به نفس اش انجام داد.
|
[ترجمه گوگل] تحقیر این پسر معلم را نگران کرد و او هر کاری از دستش بر می‌آمد برای تقویت اعتماد به نفس او انجام داد
[ترجمه ترگمان] او از خودش مراقبت کرده بود، از این که این کار را کرده بود، ناراحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی
- خودکم بینی
- خودتحقیری
- کوچک نمایی خود
- شوخی با خود ( در معنای طنز مثبت )
- - -
🔹 تعریف ها
1. ** ( اصلی – روان شناختی ) :** عمل یا گرایش به کوچک شمردن توانایی ها یا ارزش های خود، گاهی برای فروتنی یا گاهی ناشی از کمبود اعتماد به نفس.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *His constant self - deprecation made others doubt his abilities. *
خودکم بینی مداوم او باعث شد دیگران به توانایی هایش شک کنند.
2. ** ( ادبی – کاربردی ) :** استفاده از شوخی یا طنز برای تحقیر یا کوچک نمایی خود، اغلب برای ایجاد صمیمیت یا خنده.
مثال: *Her self - deprecation made the audience laugh and feel closer to her. *
شوخی های **خودتحقیری** او باعث شد تماشاگران بخندند و احساس نزدیکی کنند.
3. ** ( فرهنگی – استعاری ) :** در برخی فرهنگ ها، نشانه ی فروتنی و ادب است؛ در برخی دیگر، می تواند نشانه ی ضعف یا کمبود اعتماد به نفس تلقی شود.
- - -
🔹 مترادف ها
humility – self - mockery – self - belittlement – modesty ( در معنای مثبت ) – self - disparagement

خود تخریبی
خود سرزنشی
خود کم بینی
کوچک شمردن خود
خودسرزنش گری