🔸 معادل فارسی:
خودآگاهِ مضطرب / نگرانِ دیده شدن / حساس نسبت به ظاهر یا رفتار
در زبان محاوره ای:
همش حواسش به خودش بود، نگران بود بقیه چی فکر می کنن، خجالتی و تو خودش بود
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( روان شناختی – احساسی ) :
احساس ناراحتی، اضطراب یا شرم ناشی از آگاهی بیش ازحد نسبت به ظاهر، رفتار یا برداشت دیگران
مثال: She felt self - conscious about her accent.
نسبت به لهجه اش احساس خجالت و اضطراب داشت.
2. ( اجتماعی – رفتاری ) :
حالت ذهنی ای که فرد دائماً در حال ارزیابی خود از دید دیگران است، معمولاً با ترس از قضاوت یا طرد شدن
مثال: He became self - conscious when he realized everyone was watching him.
وقتی فهمید همه دارن نگاهش می کنن، مضطرب و حساس شد.
3. ( محاوره ای – توصیفی ) :
توصیف کسی که نمی تونه راحت باشه چون بیش ازحد به ظاهر یا رفتار خودش فکر می کنه
مثال: Don’t be so self - conscious—just be yourself.
این قدر نگران نباش، خودت باش.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
insecure – shy – embarrassed – socially anxious – overly aware – hesitant
خودمشغول / به خودمشغول
خودپا
فقط خجالتی بودن نیست،
خجالت کشیدن از ظاهر خود است.
اون چیزی است که مدیا و اینفلوئنسرها و آرایشگران و تاجران صنعت زیبایی در ایران به بچه های ایران آموزش می دهد که از ظاهرتون باید خجالت بکشید.
در صورتیکه ظاهر آدم ها دست خودشون نیست.
کسی که خیلی نگران دیدگاه و قضاوت دیگران درباره خودشه
از لحاظ روانشناسی به معنی خود آگاه
اما این صفت به کسی اطلاق میشه که در موقعیتی که قرار داره احساس خجالت و عدم راحتی نسبت به ظاهر یا اندام خود، یا اینکه دیگران درمورد او چه فکر می کنند باشه.
فکر می کنم معادل مناسب واژه "معذب" باشه.
خود آگاهی مداوم
همچنین به معنای� عمد در شیوه ای خاص به منظور اینکه به چشم بیاد�. یعنی کاری رو از روی عمد به شیوه ای انجام بدی تا دیگران تحت تاثیر قرار بگیرند، مطابق دیکشنری کمبریج
intentionally done, written, made, etc. in a particular way, especially in an effort to be impressive:https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/self - conscious
... [مشاهده متن کامل]
اینجا پل فرانکو نوشته: نیچه از اینکه واگنر عامدانه اسطوره سازی میکنه از هنرش متنفرشد. ماجرا این بوده فرهنگ تکه تکه شده و واگنر برای اینکه جمعش کنه هنرش رو اسطوره و گنده نشان میده تا تاثیرگذاری بیشتری کنه
But it was more than just the vulgar reality of Bayreuth that repelled Nietzsche. In some ways, it was the ideal of Bayreuth itself, the ideal of a culture restored to wholeness through the 'self - conscious' mythologizing of art
با حیا
این اصطلاح به معنی منفی به کار برده میشه. مثل معذب و کسی که نگرانه از دید بقیه چطور به نظر میاد. من ندیدم به معنی مثبتی مثل خودآگاهی و خودشناسی به کار بره.
شرمسار؛ خجالت زده؛ خِجِل
self - conscious ( about something ) : nervous or embarrassed about your appearance or what other people think of you
He's always been self - conscious about being so short
● نگران قضاوت دیگران ( در مورد انسان )
● با وسواس و دقت کار شده ( در مورد اثر هنری یا نوشته )
I don't know
I feel a little self - conscious
Crimes and Misdemeanors 1989🎥
زمانی که در رابطه با صفت یا رگه های شخصیتی صحبت می شود منظور خجالتی بودن است.
خوداگاهی
خودآگاه
خودشناس
هوشیار
معذّب و نگران ( از ظاهر خود یا قضاوت دیگران در مورد خود )
خود کم پندار؛ خود ناقص پندار
به خود آمدن
خجالت زده
معذب، کسی که خیلی نگران دیدگاه و قضاوت دیگران درباره خودشه
نگران وضع ظاهری خود بودن
خجالتی
خود آگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)