self complacent

/ˈselfkəmˈpleɪsənt//selfkəmˈpleɪsənt/

از خود راضی، خود خوشایند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: self-complacently (adv.), self-complacence (n.), self-complacency (n.)
• : تعریف: satisfied or pleased with oneself; smug.
مشابه: complacent

- His self-complacent mood after the argument angered her.
[ترجمه گوگل] خلق و خوی از خود راضی او پس از مشاجره او را عصبانی کرد
[ترجمه ترگمان] self پس از مشاجره او را عصبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• self-satisfied, satisfied with oneself, pleased with oneself

پیشنهاد کاربران

بپرس