self awareness

/ˈselfəˈwernəs//selfəˈweənəs/

خودآگاهی، اگاهی از خود، خویشتن شناسی، وقوف

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
خودآگاهی / شناخت از خود / آگاهی نسبت به حالات، انگیزه ها، و رفتارهای خود
در زبان محاوره ای:
خودشو می شناسه، می دونه چی تو سرشه، حواسش به خودش هست، از درونش باخبره
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – درون نگر ) :**
توانایی فرد برای مشاهده، درک، و تحلیل افکار، احساسات، انگیزه ها، و رفتارهای خودش
مثال:
> Self - awareness helps people regulate emotions and make better decisions.
> خودآگاهی به آدم ها کمک می کنه احساساتشونو تنظیم کنن و تصمیم های بهتری بگیرن.
2. ** ( اخلاقی – مسئولانه ) :**
پایه ای برای رشد شخصی، همدلی، و رفتار اخلاقی—چون فرد می داند چه تأثیری بر دیگران دارد
مثال:
> Leaders with self - awareness are more trusted.
> رهبرهایی که خودآگاهی دارن، بیشتر مورد اعتمادن.
3. ** ( توسعه فردی – تحول محور ) :**
نقطه ی شروع برای تغییر، یادگیری، و رسیدن به نسخه ی بهتر از خود
مثال:
> Self - awareness is the foundation of emotional intelligence.
> خودآگاهی پایه ی هوش هیجانیه.
- - -
🔸 مترادف ها:
self - knowledge – introspection – inner clarity – emotional insight – personal awareness – conscious reflection

"Self - awareness is the ability to focus on yourself and how your actions, thoughts, or emotions do or don't align with your internal standards
توانایی تمرکز بر خود. افکار و احساسات
Self Awareness = آگاهی از بدن خود و شرایط بدن خود
Self Consciousness = آگاهی از حالات هیجانی، احساسات و روحیات خود
knowledge and awareness of your own personality or character
خویشتن آگاهی
با خودآگاهی ( consciousness ) تفاوت دارد
خودشناسی