self appointed

/ˈselfəˌpɔɪntəd//selfəˈpɔɪntɪd/

خودگمارده، فضول، منصوب شده بوسیله خویشتن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: designated or named by oneself, usu. to a position of authority.

- a self-appointed leader of the movement
[ترجمه گوگل] یک رهبر خود منصوب جنبش
[ترجمه ترگمان] یک رهبر خود را به عنوان رهبر جنبش انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a self-appointed leader or ruler has assumed the position of leader or ruler without anyone else asking them or choosing them to have it.

پیشنهاد کاربران

خودخوانده
خودسرانه، خودخواسته
خودفرموده، خودگماشته
خودسر، خودسرانه

بپرس