🔸 معادل فارسی
• خودمصرف کردن
• خودبه کاربردن
• خودتزریق کردن ( در زمینه دارو )
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** مصرف دارو یا درمان توسط خود بیمار، بدون دخالت مستقیم پزشک یا پرستار.
... [مشاهده متن کامل]
- *مثال:* Patients can self‑administer insulin injections.
بیماران می توانند تزریق انسولین را خودشان انجام دهند.
2. ** ( حقوقی/اخلاقی – کاربردی ) :** در زمینه ی �medical aid in dying�، بیمار داروی تجویز شده را خودش مصرف می کند.
- *مثال:* The patient must self‑administer the prescribed medication.
بیمار باید داروی تجویز شده را خودش مصرف کند.
3. ** ( عمومی – استعاری ) :** هر عملی که فرد خودش بر خود اعمال کند.
- *مثال:* He self‑administered the test.
او آزمون را خودش اجرا کرد.
- - -
## 🔸 مترادف ها
take by oneself – self‑use – self‑apply – self‑inject
- - -
## 🔸 ریشه شناسی
• �Administer� از لاتین *administrare* به معنای �مدیریت کردن، اجرا کردن�.
• ترکیب �self‑administer� در انگلیسی مدرن برای تأکید بر انجام عمل توسط خود فرد ساخته شده است.
- - -
• در پزشکی، �self‑administer� بیشتر برای داروهایی مثل انسولین یا داروهای خوراکی استفاده می شود.
• در زمینه ی �medical aid in dying�، این واژه اهمیت قانونی دارد: بیمار باید خودش دارو را مصرف کند تا از نظر حقوقی با �euthanasia� ( تزریق توسط پزشک ) تفاوت داشته باشد.
- - -
## 🔸 مثال ها
• The patient self‑administered the pain medication.
بیمار داروی مسکن را خودش مصرف کرد.
• Patients are trained to self‑administer injections safely.
بیماران آموزش می بینند تا تزریق ها را به طور ایمن خودشان انجام دهند.
• In medical aid in dying, the patient must self‑administer the prescribed drug.
در مرگ با کمک پزشکی، بیمار باید داروی تجویز شده را خودش مصرف کند.