self adjusting

/ˈselfəˈdʒəstɪŋ//selfəˈdʒʌstɪŋ/

بخودی خود میزان شونده، خود میزان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of adjusting.

تخصصی

[برق و الکترونیک] خود تنظیم کننده
[مهندسی گاز] میزان شونده خودبخود
[ریاضیات] خود تنظیمی

انگلیسی به انگلیسی

• able of reaching a desired position or condition with relation to other parts under changing conditions without the necessity to be manually adjusted

پیشنهاد کاربران

بپرس