selector

/sɪˈlektər//sɪˈlektə/

معنی: انتخاب کننده، گلچین کننده، گزیننده، گزینشگر
معانی دیگر: گزینگر

جمله های نمونه

1. If it is selector trouble this is often possible to rectify by taking the top off the gearbox insitu.
[ترجمه گوگل]اگر مشکل انتخابگر باشد، این مشکل اغلب با برداشتن قسمت بالایی از جعبه دنده امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله مشکل ساز باشد، اغلب می توان با در نظر گرفتن راس گیربکس (جعبه دنده)، اصلاح را ممکن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This information is used by the switching angle selector to set the correct D1 as the excitation trigger.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات توسط انتخابگر زاویه سوئیچینگ برای تنظیم D1 صحیح به عنوان ماشه تحریک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات توسط انتخاب گر زاویه تغییر به عنوان محرک تحریک انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave up stockbroking and became a selector and administrator, but in his later years was almost a recluse.
[ترجمه گوگل]او کارگزاری سهام را رها کرد و انتخاب کننده و مدیر شد، اما در سال های آخر عمر تقریباً گوشه گیر بود
[ترجمه ترگمان]وی stockbroking را تسلیم کرد و انتخاب کننده و انتخاب کننده شد، ولی در ساله ای آخر عمر تقریبا a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In these, the modifier is the selector, and hence presupposes certain traits of the head.
[ترجمه گوگل]در اینها، اصلاح کننده انتخابگر است و از این رو صفات خاصی از سر را پیش فرض می گیرد
[ترجمه ترگمان]در این موارد، تعدیل کننده انتخاب گر است و از این رو ویژگی های خاص سر را پیش فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I turned the multicolored selector over and over again in my hands, treating the cards like rosary beads.
[ترجمه گوگل]انتخابگر رنگارنگ را بارها و بارها در دستانم چرخاندم و با کارت ها مانند دانه های تسبیح رفتار کردم
[ترجمه ترگمان]من the چند رنگ را دوباره به دست گرفتم و دوباره در دستانم، مثل دانه های تسبیح با کارت ها برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the group selector, like the main gear lever, does ask for more than average effort from its user.
[ترجمه گوگل]اما انتخابگر گروه، مانند دسته دنده اصلی، تلاش بیش از حد متوسط ​​را از کاربر خود می خواهد
[ترجمه ترگمان]اما انتخاب گر گروه، مانند اهرم اصلی، بیش از میانگین تلاش کاربر خود سوال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Allan Lamb had probably seen the same selector: he hit sixty for Northants, their top scorer.
[ترجمه گوگل]آلن لمب احتمالاً همان انتخابگر را دیده بود: او شصت ضربه را برای نورثانتز، بهترین گلزن آنها، زد
[ترجمه ترگمان]آلن بره احتمالا همان انتخاب گر را دیده بود: او برای Northants، بهترین گلزن این تیم، به شصت تن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In so doing, this overrides the channel selector, bringing both channels into play at once.
[ترجمه گوگل]با انجام این کار، این انتخاب کننده کانال را لغو می کند و هر دو کانال را به طور همزمان وارد بازی می کند
[ترجمه ترگمان]در انجام این کار، این کار انتخاب گر کانال را تحت الشعاع قرار داد و هر دو کانال را فورا بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A type selector matches the name of a document language element type. A type selector matches every instance of the element type in the document tree.
[ترجمه گوگل]انتخابگر نوع با نام نوع عنصر زبان سند مطابقت دارد انتخابگر نوع با هر نمونه از نوع عنصر در درخت سند مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]انتخاب گر نوع A با نام نوع عنصر زبان سند مطابقت دارد انتخاب گر نوع به هر نمونه از نوع آلمان در درخت سند مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mono selector: Yes, with LCD indication when stereo being decoded.
[ترجمه گوگل]انتخابگر مونو: بله، با نشانگر LCD هنگام رمزگشایی استریو
[ترجمه ترگمان]انتخاب گر دندانه ای: بله، با علامت LCD وقتی استریو رمزگشایی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The CS register has two parts:the visible segment selector part and the hidden base address part.
[ترجمه گوگل]رجیستر CS دو بخش دارد: بخش انتخابگر بخش قابل مشاهده و قسمت آدرس پایه پنهان
[ترجمه ترگمان]رجیستر، دو بخش دارد: بخش انتخاب کننده بخش مریی و بخش نشانی پست مخفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In other words, a selector can dynamically re-route a service call to any other component at runtime.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، یک انتخابگر می تواند به صورت پویا یک تماس سرویس را به هر مؤلفه دیگری در زمان اجرا تغییر مسیر دهد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، انتخاب گر می تواند به طور پویا یک فراخوانی سرویس را به هر جز دیگری در زمان اجرا دوباره انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Set the main switch selector to M (manual). Make sure that the mode dial is set to either self-timer., multi exposure, auto bracketing, continuous shooting, or normal mode.
[ترجمه گوگل]انتخابگر سوئیچ اصلی را روی M (دستی) قرار دهید مطمئن شوید که چرخش حالت روی تایمر خودکار، نوردهی چندگانه، براکتینگ خودکار، تصویربرداری پیوسته، یا حالت عادی تنظیم شده باشد
[ترجمه ترگمان]انتخاب گر کلید اصلی را روی دسته (دستی)تنظیم کنید دقت کنید که صفحه ساعت برای تایمر اتوماتیک تنظیم شده باشد, نوردهی چند نوردهی، bracketing (bracketing)، عکاسی پیوسته، یا حالت عادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Right - click the row selector for the column and select Set Primary Key.
[ترجمه گوگل]راست - روی انتخابگر ردیف ستون کلیک کنید و Set Primary Key را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]راست - روی انتخاب گر سطر برای ستون کلیک کرده و کلید اصلی را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Includes the TSS selector of the process that must replace the current one when an interrupt signal occurs.
[ترجمه گوگل]شامل انتخابگر TSS فرآیند است که باید در صورت بروز سیگنال وقفه جایگزین گزینه فعلی شود
[ترجمه ترگمان]شامل انتخاب گر TSS فرآیندی است که باید جایگزین سیستم فعلی شود که یک سیگنال وقفه رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتخاب کننده (اسم)
chooser, selector, constituent

گلچین کننده (اسم)
selector, eclectic

گزیننده (اسم)
selector

گزینشگر (اسم)
selector

تخصصی

[سینما] گزیننده
[برق و الکترونیک] انتخاب کننده قطعه خودکار یانوع دیگری برای بر قر ار کردن اتصالها به هر کدام از مدارهای متعدد مانند رله انتخاب کننده یا سوییچ انتخاب کننده - کلید گردان انتخابگر
[مهندسی گاز] انتخاب کننده
[ریاضیات] انتخاب کننده، جداساز، گزیننده
[پلیمر] گزینشگر، انتخابگر

انگلیسی به انگلیسی

• one who selects, one who chooses, one who picks
a selector is one of a group of people who choose the members of a sports team.
a selector is also a device that enables you to choose something, or that chooses it for you.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : select
✅️ اسم ( noun ) : selection / selectee / selector / selectivity
✅️ صفت ( adjective ) : select / selective / selectional
✅️ قید ( adverb ) : selectively
selector ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: گزینشگر
تعریف: جزئی از کلید الکترومکانیکی که به صورت گام به گام خط مورد نظر را انتخاب می کند

بپرس