selectivity

/səˌlekˈtɪvəti//ˌsɪlekˈtɪvɪti/

معنی: حسن انتخاب، بهگزینی، گزینندگی
معانی دیگر: گزینشگری، انتخابی بودن، سخت گزینی، مشکل پسندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of being selective.

جمله های نمونه

1. Schools are tending towards greater selectivity.
[ترجمه گوگل]مدارس به سمت گزینش پذیری بیشتر گرایش دارند
[ترجمه ترگمان]مدارس به سمت گزینش پذیری بیشتر گرایش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such unmeasured selectivity processes are operating in most social research.
[ترجمه گوگل]چنین فرآیندهای گزینشی اندازه گیری نشده در اکثر تحقیقات اجتماعی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند انتخاب پذیری سنجیده شده در اکثر تحقیقات اجتماعی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sociobiology's gender biases emerge more generally in its selectivity about genetics.
[ترجمه گوگل]سوگیری های جنسیتی جامعه زیست شناسی به طور کلی در انتخاب آن در مورد ژنتیک ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]تمایلات جنسیتی sociobiology به طور کلی در انتخاب خود درباره ژنتیک ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This stain is very valuable for its minute selectivity on a scale discernible with a petrographic microscope.
[ترجمه گوگل]این لکه به دلیل گزینش پذیری در مقیاسی که با میکروسکوپ پتروگرافی قابل تشخیص است بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]این لکه برای انتخاب دقیقه آن در مقیاس قابل تشخیص با میکروسکوپ petrographic بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Polarising windows are inadequate to give selectivity for most practical purposes, and barrier membranes must be used.
[ترجمه گوگل]پنجره های پلاریزه برای بیشتر اهداف عملی برای انتخاب پذیری کافی نیستند و باید از غشاهای مانع استفاده شود
[ترجمه ترگمان]پنجره های polarising برای انتخاب پذیری برای اکثر اهداف کاربردی کافی نیستند و باید از غشاهای حایل مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Matters are made worse if different selectivity processes are operating for each subgroup.
[ترجمه گوگل]اگر فرآیندهای انتخاب متفاوتی برای هر زیرگروه در حال اجرا باشد، مسائل بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر فرآیندهای گزینش پذیری برای هر گروه در حال فعالیت باشند اوضاع بدتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fundamental selectivity issue which can occur when graphing financial information is the basis of deciding whether or not to use graphs.
[ترجمه گوگل]مسئله انتخابی اساسی که می تواند هنگام ترسیم نمودار اطلاعات مالی رخ دهد، مبنای تصمیم گیری در مورد استفاده یا عدم استفاده از نمودارها است
[ترجمه ترگمان]مساله انتخاب پذیری اساسی که می تواند زمانی رخ دهد که اطلاعات مالی graphing اساس تصمیم گیری درباره اینکه آیا گراف از نمودارها استفاده کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Figure Selectivity for orientation is also found in retinal ganglion cells.
[ترجمه گوگل]انتخاب شکل برای جهت گیری نیز در سلول های گانگلیونی شبکیه یافت می شود
[ترجمه ترگمان]شکل Selectivity برای جهت گیری نیز در سلول های ganglion شبکیه یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The protein binding selectivity of clozapine was discussed.
[ترجمه گوگل]گزینش پذیری اتصال پروتئین کلوزاپین مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]انتخاب پروتیین clozapine مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study affected muscle selectivity and main laboratorial examination value of duchenne muscular dystrophy ( DMD ).
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه بر گزینش پذیری عضلانی تأثیرگذار و ارزش معاینه آزمایشگاهی اصلی دیستروفی عضلانی دوشن (DMD)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه انتخاب پذیری ماهیچه و ارزش بررسی laboratorial اصلی فساد عضلانی (DMD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The activity and the enantiotropic selectivity of native enzymes coated with surfactants are remarkably increased and the stability is also greatly improved.
[ترجمه گوگل]فعالیت و گزینش پذیری انانتیوتروپیک آنزیم های بومی پوشش داده شده با سورفکتانت ها به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته و پایداری نیز تا حد زیادی بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]فعالیت و گزینش پذیری آنزیم های بومی پوشیده شده با surfactants به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و پایداری نیز به شدت بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The catalytic activity declined as the selectivity of paraxylene and ortho-xylene improved with increasing treated temperature.
[ترجمه گوگل]فعالیت کاتالیزوری کاهش یافت زیرا گزینش پذیری پارازایلن و ارتو زایلن با افزایش دمای تیمار شده بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]فعالیت کاتالیتیک به عنوان انتخاب of و ortho - زایلن با افزایش دمای تیمار شده، کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results give the theoretical basis for the selectivity of the flocculant and the design of the pipe-flow flocculator.
[ترجمه گوگل]نتایج مبنای نظری را برای انتخاب لخته ساز و طراحی فلوکولاتور جریان لوله ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج اساس نظری را برای انتخاب the و طراحی of جریان لوله ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The soldiers specialized in going out in small groups, to kill with a very high degree of selectivity.
[ترجمه گوگل]سربازان در بیرون رفتن در گروه های کوچک برای کشتن با درجه انتخاب بسیار بالا تخصص داشتند
[ترجمه ترگمان]سربازان متخصص در رفتن به گروه های کوچک برای کشتن با میزان بسیار بالایی از گزینش پذیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This suggests that the cleavage pattern is largely determined by the binding selectivity.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که الگوی برش تا حد زیادی توسط گزینش پذیری اتصال تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که الگوی تقسیم عمدتا با انتخاب اتصال مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حسن انتخاب (اسم)
selectivity

بهگزینی (اسم)
selectivity

گزینندگی (اسم)
selectivity

تخصصی

[شیمی] گزینش پذیری
[برق و الکترونیک] قابلیت انتخاب، گزینندگی
[نساجی] برگزیدگی
[پلیمر] گزینش پذیری، انتخاب پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• state of being picky, choosiness; state of being selective; quality of being able to tune in to one particular frequency while blocking out other unwanted frequencies (electronics)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : select
✅️ اسم ( noun ) : selection / selectee / selector / selectivity
✅️ صفت ( adjective ) : select / selective / selectional
✅️ قید ( adverb ) : selectively
( پلیمر و شیمی )
انتخاب گزینی
گزینش بهینه - گزینشی - انتخابی - انتخاب گری دقیق - انتخاب مبنی بر تحلیل
selectivity ( noun ) = گزینش پذیری، انتخاب پذیری، گزینشگری، برگزیدگی، حسن انتخاب
ideal selectivity = انتخاب پذیری ایده آل
selectivity factor = ضریب گزینش پذیری
examples:
1 - The actor's selectiveness in film roles comes from his desire to keep learning and challenging himself.
...
[مشاهده متن کامل]

برگزیدگی این بازیگر در نقش های فیلم ناشی از تمایل او به ادامه یادگیری و به چالش کشیدن خودش است.
2 - Selectivity has affected the type of students attending the school.
گزینش پذیری بر نوع دانش آموزان در مدرسه تأثیر گذاشته است.
3 - Colleges encourage applicants to apply early to enhance their image of selectivity.
کالج ها متقاضیان را تشویق می کند که زودتر اقدام کنند تا انتخاب پذیری تصاویر خود را افزایش دهند.
4 - The selectivity of attention shows that what we perceive depends on us, as when you focus on a bird in flight and ignore the sky behind it.
حسن انتخاب توجه نشان می دهد آنچه درک می کنیم به خود ما بستگی دارد ، مانند زمانی که شما روی یک پرنده در حال پرواز تمرکز می کنید و آسمان پشت آن را نادیده می گیرید.

هماهنگی عملکرد ( برق )
گزینش پذیری
انتخاب پذیری

بپرس