seismograph

/ˈsaɪzməɡræf//ˈsaɪzməɡrɑːf/

معنی: لرزه نگار، زلزله سنج
معانی دیگر: دستگاه زلزله نگار، بومهن نگار، لزره نگار، لزله نگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: seismographic (adj.), seismographically (adv.), seismographer (n.)
• : تعریف: an apparatus for identifying earthquakes and measuring their strength and other characteristics.

جمله های نمونه

1. the seismograph recorded the earthquake
زلزله نگار زلزله را ثبت کرد.

2. To stop the turntable behaving like a seismograph, it is suspended on isolating springs.
[ترجمه گوگل]برای اینکه صفحه گردان مانند لرزه نگار عمل نکند، آن را روی فنرهای جداکننده آویزان می کنند
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از رفتار صفحه گردان مثل a، در چشمه های isolating به حالت تعلیق در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Check the seismograph for past emotional earthquake and trauma.
[ترجمه گوگل]لرزه نگار را برای زلزله و ترومای احساسی گذشته بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]the را برای زلزله عاطفی گذشته و ضربه روحی بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Check your seismograph, asking yourself when you last gave priority to seeking genuine answers to your faith questions.
[ترجمه گوگل]لرزه نگار خود را بررسی کنید و از خود بپرسید آخرین بار چه زمانی به جستجوی پاسخ های واقعی برای سؤالات اعتقادی خود اولویت داده اید
[ترجمه ترگمان]seismograph خود را بررسی کنید و از خودتان بپرسید چه زمانی برای یافتن پاسخ واقعی به سوالات your اولویت داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But a seismograph is a handy thing to have.
[ترجمه گوگل]اما یک لرزه نگار یک چیز مفید است
[ترجمه ترگمان]اما یک seismograph یک چیز مفید برای داشتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The seismograph showed a sharp spike in response to the temblor.
[ترجمه گوگل]لرزه نگار یک سنبله تیز را در پاسخ به لرزش نشان داد
[ترجمه ترگمان]seismograph در واکنش به the افزایش شدیدی نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This seismograph was invented by Zhang Heng A . D . 13 the world's first instrument to sense earthquakes.
[ترجمه گوگل]این لرزه نگار توسط Zhang Heng A اختراع شد د 13 اولین ابزار جهان برای تشخیص زلزله
[ترجمه ترگمان]این seismograph توسط ژانگ Heng A اختراع شد د ۱۳ اولین ابزار جهان برای حس زمین لرزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The seismograph showed a sharp spike in response to the trembler.
[ترجمه گوگل]لرزه نگار یک سنبله تیز را در پاسخ به لرزه نشان داد
[ترجمه ترگمان]seismograph در واکنش به the افزایش شدیدی نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At present, three kinds of seismographs are used at Chinese seismic stations. They are the direct-coupled seismometer, the galvanometric seismograph, and the electronic seismograph.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر از سه نوع لرزه نگار در ایستگاه های لرزه نگاری چین استفاده می شود آنها لرزه نگار جفت مستقیم، لرزه نگار گالوانومتری و لرزه نگار الکترونیکی هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه نوع of در ایستگاه های لرزه ای چین مورد استفاده قرار می گیرند آن ها the، the seismograph، و the الکترونیکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These things entail that the seismograph becomes rather bully.
[ترجمه گوگل]این موارد مستلزم آن است که لرزه نگار نسبتاً قلدر می شود
[ترجمه ترگمان]این چیزها مستلزم این است که the نسبتا قلدر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. SN 388 telemetry instrument is one of complete seismograph in the world.
[ترجمه گوگل]دستگاه تله متری SN 388 یکی از دستگاه های لرزه نگار کامل در جهان است
[ترجمه ترگمان]SN ۳۸۸ ۳۸۸ یکی از seismograph complete در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. China's Zhang Heng invented the seismograph during the Han Dynasty.
[ترجمه گوگل]ژانگ هنگ چینی لرزه نگار را در زمان سلسله هان اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]ژانگ Heng از چین این seismograph را در دوران سلسله هان اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most basic tool of seismologists is the seismograph network.
[ترجمه گوگل]اساسی ترین ابزار زلزله شناسان شبکه لرزه نگار است
[ترجمه ترگمان]اساسی ترین ابزار seismologists، شبکه seismograph است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A seismograph produces wavy lines that reflect the size of seismic waves passing beneath it.
[ترجمه گوگل]یک لرزه نگار خطوط موجی تولید می کند که اندازه امواج لرزه ای عبوری از زیر آن را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]A خطوط موجی ایجاد می کند که نشان دهنده اندازه امواج لرزه ای است که از زیر آن عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A seismograph is an instrument which gives a continuous record of the motion of the ground.
[ترجمه گوگل]لرزه نگار ابزاری است که ثبت مداوم حرکت زمین را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]A ابزاری است که یک رکورد پیوسته از حرکت زمین را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لرزه نگار (اسم)
seismograph

زلزله سنج (اسم)
seismograph

تخصصی

[عمران و معماری] لرزه نگار - زلزله نگار
[برق و الکترونیک] لرزه نگار ابزاری که زمان، جهت وشدت زمین لرزه یا شوکهای زمینی ناشی از انفجار ها را در طول اکتشافهای ژ ئوفیزکی، ثبت می کند.
[زمین شناسی] لرزه نگار - وسیله ای است که برای مطالعه ضربات و نوسانات حاصل از زلزله استفاده می شود.
[نفت] لرزه نگار

انگلیسی به انگلیسی

• instrument for measuring and recording vibrations of earthquakes
a seismograph is an instrument for recording and measuring the strength of earthquakes.

پیشنهاد کاربران

seismograph ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: لرزه‏نگار
تعریف: دستگاهی برای دریافت و ثبت لرزش های زمین
. is an instrument that measure the size of earthg uake

بپرس