seigniorage

/ˌsigˈniːərɪdʒ//ˌsiɡˈniːərɪdʒ/

معنی: حق الضرب، حق ویژه ارباب صاحب تیول
معانی دیگر: (سابقا) حق پادشاه، حق ارباب، حق لرد، هرچیز مورد ادعای اینان، seignorage : حق الضرب

جمله های نمونه

1. The collection seigniorage, may further expand the domestic demand, promotes the economical the positive cycle.
[ترجمه گوگل]حق بیمه مجموعه، ممکن است تقاضای داخلی را بیشتر گسترش دهد، چرخه مثبت اقتصادی را ارتقا می دهد
[ترجمه ترگمان]جمع آوری seigniorage، ممکن است بیشتر تقاضای داخلی را گسترش دهد، چرخه مثبت را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Issuing coin money is the source of seigniorage and seigniorage is the outcome of issuing money by the Central Bank.
[ترجمه گوگل]انتشار پول سکه منشأ حق الناس است و حق امضاء حاصل انتشار پول توسط بانک مرکزی است
[ترجمه ترگمان]پول نقد منبع of و seigniorage نتیجه صدور پول توسط بانک مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The history of seigniorage debasement of the coinage under the Roman emperors.
[ترجمه گوگل]تاریخچه تحقیر سکه در زمان امپراتوران روم
[ترجمه ترگمان]تاریخ of تنزل سکه در زیر امپراطوران روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Seigniorage is really a tax on holders of money and debt which is paid via inflation.
[ترجمه گوگل]حق امضا در واقع مالیاتی است بر دارندگان پول و بدهی که از طریق تورم پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]seigniorage واقعا مالیات بر دارندگان پول و بدهی است که از طریق تورم پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, the rapid growth of seigniorage.
[ترجمه گوگل]اول، رشد سریع حقوق شهروندی
[ترجمه ترگمان]اول، رشد سریع of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus the fund enjoys the seigniorage of the currency notes.
[ترجمه گوگل]بنابراین این صندوق از حق مالکیت اسکناس های ارز برخوردار می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین این صندوق از seigniorage اسکناس های رایج برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thirdly, the international seigniorage of dollars is enormous.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، ارزش بین المللی دلار بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، the بین المللی دلار بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ECB's gains from seigniorage are becoming increasingly important this year.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای بانک مرکزی اروپا از حق مالکیت در سال جاری اهمیت فزاینده ای پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای بانک مرکزی اروپا در سال جاری به طور فزاینده ای مهم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the economic growth and monetization were included in our model the tax rate of seigniorage would be the sum of the contribution rate of growth, the rate of monetization and the nominal rate.
[ترجمه گوگل]اگر رشد اقتصادی و درآمدزایی در مدل ما گنجانده شود، نرخ مالیات حق الناس مجموع نرخ سهم رشد، نرخ درآمدزایی و نرخ اسمی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر رشد اقتصادی و monetization در مدل ما گنجانده شوند نرخ مالیات seigniorage مجموع نرخ سهم رشد، نرخ of و نرخ اسمی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides, due to substitute for cash, E - money will affect the seigniorage revenue of central bank.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به دلیل جایگزینی وجه نقد، پول الکترونیکی بر درآمد حق الزحمه بانک مرکزی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، به دلیل جایگزینی پول نقد، پول E بر درآمد seigniorage بانک مرکزی تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example the US $ 100 bill costs about cents to manufacture. Consequently seigniorage is $ 9 8
[ترجمه گوگل]برای مثال اسکناس 100 دلاری آمریکا حدود سنت هزینه دارد تا تولید شود در نتیجه حق امتیاز 98 دلار است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ۱۰۰ میلیون دلار برای تولید هزینه دارد در نتیجه، seigniorage ۹ دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are, however, limits as to the amount of seigniorage finance may take place.
[ترجمه گوگل]با این حال، محدودیت‌هایی در مورد میزان تأمین مالی ممکن است وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، محدودیت های بودجه ای وجود دارد که ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حق الضرب (اسم)
seigniorage

حق ویژه ارباب صاحب تیول (اسم)
seigniorage

انگلیسی به انگلیسی

• tax or levy imposed by a sovereign; charge imposed on metal bullion brought to a mint to be coined (during the middle ages)

پیشنهاد کاربران

سود حاصل از انتشار پول توسط دولت؛ به ویژه تفاوت بین ارزش اسمی پول و هزینه تولید آنها.
seigniorage ( اقتصاد )
واژه مصوب: حق ضرب
تعریف: سود به دست آمده از انتشار پول
حق ویژه ( ای که از رهگذر برتری اقتصادی و تسلیحاتی و داشتن متحدان بیشتر، بدست می آید ) مثل انتشار دلار برای آمریکا که به عنوان ارز ذخیره ی جهانی مورد پذیرش همه دولت قرار گرفته است.

بپرس