seigneur

/siːnˈjɜːr//seɪˈnjɜː/

معنی: امیر، آقا، شاهزاده، سنیور
معانی دیگر: (کانادا - سابقا) مالک زمین اعطایی طبق فرمان سلطنتی، فئودال، اقا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: seigneurial (adj.)
(1) تعریف: (sometimes cap.) a man of rank, esp. a feudal lord.

(2) تعریف: in French Canada, the holder of an estate originally granted to a settler by the king of France.

جمله های نمونه

1. In another chamber in the same palace Seigneur Amaury de Craon was also preparing to change tack.
[ترجمه گوگل]در اتاق دیگری در همان قصر، سینیور آموری دو کراون نیز در حال آماده شدن برای تغییر مسیر بود
[ترجمه ترگمان]در یک اتاق دیگر، در همان کاخ، Seigneur دو Craon نیز آماده تغییر رویه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Le Bon Seigneur had been merciful to the Grand Duke and accorded him a fine day.
[ترجمه گوگل]لو بون سیگنور با دوک بزرگ مهربان بود و روز خوبی را به او اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]Le به دوک بزرگ رحم کرده بود و روز خوبی به او می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A number of communes were independent of any seigneur, and owed allegiance to the Crown alone.
[ترجمه گوگل]تعدادی از کمون ها مستقل از هر رئیسی بودند و تنها به ولیعهد وفاداری داشتند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از بخش ها مستقل از هر اربابی بودند، و تنها به شاه وفادار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Droit de seigneur they had when there is a custom that is new peep.
[ترجمه گوگل]Droit de seigneur آنها زمانی که یک رسم است که جدید نگاه کردن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در امور صاحب امور، هنگامی که سفارشی برای نگاه کردن جدید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the seigneur swore fealty to gods on the feudal ceremony, the king had got a permanent affiliation with the seigneur except lineal consanguinity, which was supervised by gods every time.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پادشاه در مراسم فئودالی به خدایان سوگند یاد کرد، پادشاه به جز خویشاوندی خطی که هر بار تحت نظارت خدایان بود، وابستگی دائمی به پادشاه داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ارباب سوگند وفاداری به خدایان در مراسم فئودالی سوگند یاد کرد، پادشاه وابستگی دایمی با ارباب داشت، به جز خویشاوندی خویشاوندی که هر بار تحت نظارت خدایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then the Seigneur turned away and the baker went out discouraged, for he did not know what to do.
[ترجمه گوگل]سپس Seigneur روی برگرداند و نانوا ناامید بیرون رفت، زیرا نمی دانست چه کند
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، از آن طرف خاموش شد و نانوا هم دلسرد شد، چون نمی دانست چه باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "What a charming grand seigneur, " he said, "and what a fine air he had with his blue ribbon! "
[ترجمه گوگل]او گفت: "چه سینیور بزرگ جذابی، و چه هوای خوبی با روبان آبی خود داشت!"
[ترجمه ترگمان]می گفت: \"چه ارباب بزرگ دلپسندی، و چه هوای خوبی با روبان آبی خود داشت!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. " The Seigneur said, "I do not know, but I must have one within twice twenty-four hours.
[ترجمه گوگل]سیگنور گفت: «نمی‌دانم، اما باید ظرف دو بار بیست و چهار ساعت یکی داشته باشم
[ترجمه ترگمان]\"The\" گفت، \" نمی دانم، ولی باید در عرض بیست و چهار ساعت یک نفر را داشته باشم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Car il est puissant, le Seigneur Dieu qui l'a jug é e.
[ترجمه گوگل]Car il est puissant, le Seigneur Dieu qui l'a jug é e
[ترجمه ترگمان]Car قوی است، یا عیسی مسیح که کوزه jug دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "What a charming grand seigneur, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "چه گرانقدر جذابی "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"چه ارباب بزرگ جذابی!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Matthew Seigneur Computer accessories that every man will use If you are like me, shopping for the right gift for a man was a hard choice until now.
[ترجمه گوگل]Matthew Seigneur لوازم جانبی کامپیوتری که هر مردی از آن استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]متیو Seigneur، لوازم کامپیوتری که هر فرد از شما استفاده خواهد کرد اگر مثل من هستید، خرید برای هدیه مناسب برای یک مرد تا الان انتخاب سختی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Droit de seigneur penis asked his wife to bed to show what objects: "penis. "
[ترجمه گوگل]آلت تناسلی Droit de Seigneur از همسرش خواست که به رختخواب برود تا نشان دهد چه چیزهایی: "آلت تناسلی"
[ترجمه ترگمان]penis، صاحب امور، از همسرش خواست که برای نشان دادن چه چیز، \"آلت\" را به وی نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He went on to acquire titles and estates, becoming conte di Buttigliera and seigneur of Saint-Thomas-de-Coeur.
[ترجمه گوگل]او به کسب عناوین و دارایی‌ها ادامه داد و تبدیل به Conte di Buttigliera و Seigneor Saint-Thomas-de-Coeur شد
[ترجمه ترگمان]به دنبال کسب القاب و املاک رفت، و به conte دی Buttigliera و ارباب سن - de رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Had been in the troubled waters of disintegrate actually, the society dominates to exist with the configuration of seigneur .
[ترجمه گوگل]اگر در آب‌های پرآشوب فروپاشی بود، در واقع، جامعه با پیکربندی سیجنور وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در واقع، در آب های مشکل دار از هم پاشیدن قرار گرفته بود، جامعه با پیکربندی اربابی تسلط پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امیر (اسم)
sultan, emir, kinglet, seigneur

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

شاهزاده (اسم)
lord, prince, seigneur

سنیور (اسم)
seigneur

انگلیسی به انگلیسی

• lord, nobleman, man of high rank; feudal lord

پیشنهاد کاربران

بپرس