segregated

/ˈseɡrəˌɡetəd//ˈseɡrɪɡeɪtɪd/

معنی: مجزا، جدا شده، تک
معانی دیگر: (به ویژه از نظر نژادی یا مذهبی) جدا شده، سوا شده (و مورد تبعیض)، مجزا شده، جداسازی شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: segregatedly (adv.), segregatedness (n.)
• : تعریف: practicing or characterized by segregation, esp. racial or ethnic segregation.

- segregated schools
[ترجمه گوگل] مدارس تفکیک شده
[ترجمه ترگمان] مدارس مجزا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a segregated neighborhood
[ترجمه گوگل] یک محله جدا شده
[ترجمه ترگمان] محله ای جداگانه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a segregated school
مدرسه ای که از نظر نژادی جدا شده است

2. the city's neighborhoods were racially segregated
محله های شهر از نظر نژادی از هم سوا شده بودند.

3. Police segregated the two rival camps of protesters.
[ترجمه morteza ramzani] پلیس دو اردوگاه ( گروه ) رقیب معترضان را از هم جدا کرد
|
[ترجمه گوگل]پلیس دو اردوگاه رقیب معترضان را جدا کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس دو اردوگاه رقیب را از معترضان جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jobs were strictly segregated by gender.
[ترجمه aylar] مشاغل کلا از نظر جنسیت از هم جدا شده بودند
|
[ترجمه گوگل]مشاغل به شدت بر اساس جنسیت تفکیک شده بودند
[ترجمه ترگمان]جابز به شدت براساس جنسیت از هم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blacks were segregated from whites in schools.
[ترجمه گوگل]سیاه پوستان در مدارس از سفیدپوستان جدا می شدند
[ترجمه ترگمان]سیاه ها از سفیدپوستان در مدارس جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mary and I were segregated in the crowded square.
[ترجمه گوگل]من و مریم را در میدان شلوغ جدا کردند
[ترجمه ترگمان]من و مری در میدان شلوغ جدا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The coffee room had been segregated into smoking and non-smoking areas.
[ترجمه گوگل]کافه اتاق به دو بخش سیگاری و غیر سیگاری تقسیم شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق قهوه در مناطق سیگار کشیدن و سیگار کشیدن تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The women were segregated from the male workers in the factory.
[ترجمه گوگل]زنان از کارگران مرد کارخانه جدا شدند
[ترجمه ترگمان]زنان از کارگران مرد کارخانه جدا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They segregated the boys from the girls.
[ترجمه گوگل]آنها پسران را از دختران جدا کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها را از دخترها جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Women's work has always been highly segregated.
[ترجمه گوگل]کار زنان همیشه به شدت تفکیک شده است
[ترجمه ترگمان]کار زنان همیشه از هم جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why should the handicappedbe segregated from the able-bodied?
[ترجمه گوگل]چرا باید معلولان از افراد توانمند جدا شوند؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید handicappedbe از افراد سالم جدا شده باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whites and blacks were segregated into different parts of town.
[ترجمه گوگل]سفیدپوستان و سیاه پوستان در نقاط مختلف شهر جدا شدند
[ترجمه ترگمان]سفیدها و سفیدها به بخش های مختلف شهر تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The common room was segregated into smoking and non-smoking areas.
[ترجمه گوگل]اتاق مشترک به دو بخش سیگاری و غیر سیگاری تفکیک شده بود
[ترجمه ترگمان]سالن عمومی در مناطق سیگار کشیدن و سیگار کشیدن مجزا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kingsmill largely segregated his domestic from his literary life.
[ترجمه گوگل]کینگزمیل خانواده خود را تا حد زیادی از زندگی ادبی خود جدا کرد
[ترجمه ترگمان]Kingsmill تا حد زیادی از زندگی ادبی خود جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجزا (صفت)
separate, discrete, distinct, disjointed, divided, segregated, knockdown

جدا شده (صفت)
segregated, disjunct, partite

تک (صفت)
single, solitary, one, lone, odd, particular, individual, segregated, singular, solo

انگلیسی به انگلیسی

• separated, divided, set apart; characterized by separation of members of different races
a segregated group of people is kept apart from other people belonging to a different sex, race, or religion.
segregated facilities such as schools, hospitals, transport, and so on are provided for the use of one group of people who are of the same sex, race, or religion, and no other group is allowed to use them.

پیشنهاد کاربران

جداگانه
تفکیک شده

تک افتاده
تعبیض نژادی ( بین نژاد های سفید وسیاه )
نژاد پرستی

بپرس