• view, perceive with the eyes; watch, observe; comprehend, understand; ensure, take care of; undergo, experience; accompany; meet with; date, maintain an ongoing romantic relationship
پیشنهاد کاربران
See میشه دیدن، sees فعل سوم شخص توی جملهحال ساده هستش که s میگیره
مقر اسقف - اسقف نشین - مقر اسقف اعظم
گاهی به عنوان اصطلاح استفاده می شه. مثلا: I don't think she sees me یعنی فکر نمی کنم چشم اون دنبال من باشه.