seep

/ˈsiːp//siːp/

معنی: چکه، رسوخ، تراوش طبیعی، چکه کردن، تراوش کردن، چکاندن
معانی دیگر: نشت کردن، تراویدن، زهیدن، زهش، رسو، از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: seeps, seeping, seeped
(1) تعریف: to pass gradually through a porous substance.
مشابه: soak

- Rainwater seeps through the soil.
[ترجمه بهزاد] جاری شدن آرام
|
[ترجمه گوگل] آب باران در خاک نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان] Rainwater در خاک رسوخ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to spread or diffuse gradually.
مشابه: permeate

- An odor is seeping through the house.
[ترجمه گوگل] بویی در خانه می پیچد
[ترجمه ترگمان] بوی آن از درون خانه تراوش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an accumulation of liquid, such as water or oil, that has seeped through the ground to the surface.

جمله های نمونه

1. Blood was beginning to seep through the bandages.
[ترجمه گوگل]خون از باندها شروع به نفوذ کرده بود
[ترجمه ترگمان]از نوارهای زخم بندی شروع به بالا آمدن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My anger began to seep away.
[ترجمه گوگل]عصبانیت من شروع به نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان]خشمم فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let the village atmosphere seep into your pores.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید فضای روستا در منافذ شما نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]بگذارید که فضای روستا به منافذ شما نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Everyday horrors seep into his unconscious like stains on a sheet.
[ترجمه گوگل]وحشت های روزمره مانند لکه هایی روی یک ملحفه در ناخودآگاه او نفوذ می کنند
[ترجمه ترگمان]وحشت هرروز مثل لکه روی ملافه فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The helium would seep up through fissures, and hence its natural occurrence near the hot springs.
[ترجمه گوگل]هلیوم از طریق شکاف‌ها به بیرون نفوذ می‌کند و از این رو در نزدیکی چشمه‌های آب گرم ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]هلیوم از درون شکاف به داخل نفوذ می کند و در نتیجه وقوع طبیعی آن نزدیک چشمه های آب گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nagging unease began to seep into Delaney's weary bones.
[ترجمه گوگل]ناراحتی آزاردهنده شروع به نفوذ به استخوان های خسته دیلینی کرد
[ترجمه ترگمان]ناراحتی Nagging در استخوان های خسته Delaney فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blood began to seep from his hands.
[ترجمه گوگل]خون از دستانش شروع به تراوش کرد
[ترجمه ترگمان]خون از دستش جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The art begins to seep deep into his psychological being.
[ترجمه گوگل]هنر شروع به نفوذ به اعماق وجود روانی او می کند
[ترجمه ترگمان]این هنر کم کم به عمق روان شناختی اش نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here, the hours seep away like draining rain.
[ترجمه گوگل]در اینجا، ساعت ها مانند بارانی که در حال تخلیه است از بین می روند
[ترجمه ترگمان]اینجا ساعت ها مثل باران فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then slowly the tension began to seep away.
[ترجمه گوگل]سپس به آرامی تنش شروع به از بین رفتن کرد
[ترجمه ترگمان]سپس به آرامی کش مکش شروع به بیرون آمدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But as trickles of news began to seep through the court, detailing the king's every move, she welcomed them.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که چکه‌هایی از اخبار در دربار پخش می‌شد و هر حرکت پادشاه را شرح می‌داد، او از آنها استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]اما همچنان که جریان اخبار به درون تالار نفوذ می کرد، از ورای هر حرکت پادشاه به آن ها خوش آمد می گفت، از آن ها استقبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His attitude seems to seep into all comers of the company.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که نگرش او در همه شرکت کنندگان نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که طرز برخورد او در تمام comers شرکت ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was still shivering when he finished, but the warmth gradually began to seep inwards to where her bones were chilled.
[ترجمه گوگل]وقتی کارش تمام شد هنوز می‌لرزید، اما گرما کم کم به سمت داخل نفوذ کرد تا جایی که استخوان‌هایش سرد شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به پایان رسید، هنوز از سرما می لرزید، اما کم کم گرما به درون نفوذ کرد و به جایی که استخوان هایش یخ زده بودند فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The use of soluble chemical fertilizers is banned, as they seep into rivers and pollute the water supply.
[ترجمه گوگل]استفاده از کودهای شیمیایی محلول ممنوع است، زیرا این کودها به رودخانه ها نفوذ می کنند و منبع آب را آلوده می کنند
[ترجمه ترگمان]استفاده از کودهای شیمیایی محلول در رودخانه ها ممنوع است، زیرا به رودخانه ها نفوذ می کنند و منبع آب را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکه (اسم)
drop, drip, trickle, minim, sprinkle, leak, gutta, leakage, seep, seepage

رسوخ (اسم)
ooze, sink, transfusion, seep, transudation, seepage

تراوش طبیعی (اسم)
seep

چکه کردن (فعل)
drip, plash, seep

تراوش کردن (فعل)
ooze, exude, bilge, infiltrate, leak, osmose, percolate, secrete, seep, transude

چکاندن (فعل)
distil, seep, distill, instill, instil

تخصصی

[عمران و معماری] تراویدن
[زمین شناسی] تراویدن، تراوش ط بیعی، رسوخ، چکه
[نساجی] کورس مضراب- طول حرکت مضراب - جارو کردن - زدودن- پاک کردن - روی زمین کشیدن
[نفت] تراویدن - تراوش
[آب و خاک] نشتی

انگلیسی به انگلیسی

• liquid that has leaked, seepage; place where liquid has seeped through to the surface of the ground
ooze, leak gradually, trickle; permeate, penetrate
if a liquid or gas seeps through something, it passes through it very slowly.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To flow or leak slowly through small openings 💧
🔍 مترادف: Ooze
✅ مثال: Water began to seep through the cracks in the basement wall.
1. نشت کردن 2. چکیدن 3. تراوش کردن. تراویدن
مثال:
the fluid seeps up the tube
مایع از لوله نشت کرد.
1. to flow slowly through small holes or spaces
seep into/through/down etc
Example: Blood seeped down his leg
_____________________________________
2. to move or spread gradually
seep away/into/through etc
Example: His tension was seeping away.
رخنه کردن
چکه کردن
seep away
به تدریج ضعیف و ناپدید شدن
به ارث رسیدن یا دست به دست شدن
تراوش کردن
نفوذ کردن
جذب زمین شدن ( زمین شناسی )

بپرس