seeming

/ˈsiːmɪŋ//ˈsiːmɪŋ/

معنی: زیبایی، جلوه، نمایان، ظاهری، ظاهر نما
معانی دیگر: نمودین، وانمودی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: appearing to be as indicated; apparent.
متضاد: actual, genuine
مشابه: apparent, ostensible, ostensive, outward

- His seeming shyness hid a boisterous personality.
[ترجمه گوگل] خجالتی ظاهری او شخصیتی پرخروش را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان] خجالتی ظاهری او شخصیت پر سر و صدایی را پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: seemingly (adv.), seemingness (n.)
• : تعریف: outward appearance, esp. a deceptive one.
مشابه: shape

جمله های نمونه

1. her seeming anger
خشم ظاهری او

2. At the risk of seeming rude, I'm afraid I have to leave now.
[ترجمه سپید ناناز] با وجود اینکه گستاخی و بی ادبی به نظر میرسد، متاسفانه من مجبورم اینجا را اکنون ترک کنم.
|
[ترجمه گوگل]با این خطر که بی‌ادب به نظر برسم، می‌ترسم که الان باید بروم
[ترجمه ترگمان]با وجود ریسکی که به نظر می رسد، متاسفانه باید از اینجا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For all his seeming calmness, he was really very nervous.
[ترجمه گوگل]با وجود تمام آرامش ظاهری اش، او واقعاً بسیار عصبی بود
[ترجمه ترگمان]با این همه آرامش ظاهری، او واقعا عصبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She hesitated, seeming to grope for words.
[ترجمه گوگل]او مردد بود، به نظر می رسید که به دنبال کلمات است
[ترجمه ترگمان]او مکث کرد، انگار می خواست دنبال کلمات می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He said, with seeming embarrassment, that he would have to cancel the meeting.
[ترجمه گوگل]او با به ظاهر خجالتی گفت که باید جلسه را لغو کند
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به او گفت که باید جلسه را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Despite his seeming deafness, he could hear every word.
[ترجمه گوگل]با وجود ناشنوایی ظاهری، او می توانست هر کلمه را بشنود
[ترجمه ترگمان]با وجود کری که به نظر می رسید، هر کلمه را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What explains these seeming deficits in teaching quality?
[ترجمه گوگل]چه چیزی این کمبودهای ظاهری در کیفیت تدریس را توضیح می دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی این کمبود آشکار در کیفیت تدریس را توضیح می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kitchen clock croaked and creaked, seeming to match the uneven rhythm of his heart.
[ترجمه گوگل]ساعت آشپزخانه قار و قار می کرد و به نظر می رسید که با ریتم ناهموار قلبش مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]زنگ آشپزخانه صدا کرد و صدا کرد و به نظر می رسید که با ریتم منظم قلب او هماهنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In looking at childhood photographs, her sullenness, always seeming to be apart, looking rather sour, tense.
[ترجمه گوگل]در نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، عبوس بودن او که همیشه از هم جدا به نظر می رسد، نسبتاً ترش و متشنج به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، sullenness، همیشه به نظر می رسید از هم جدا باشند، کمی ترش و عصبی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such surprise twists and seeming contradictions are typical of the man.
[ترجمه گوگل]چنین پیچ و تاب های غافلگیرکننده و تضادهای ظاهری برای مرد معمول است
[ترجمه ترگمان]این surprise و contradictions و seeming از هر گونه contradictions است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He alienated Henry one last time by seeming to offer support to the young king during the rebellion of 117
[ترجمه گوگل]او برای آخرین بار با حمایت از پادشاه جوان در جریان شورش 117، هنری را از خود بیگانه کرد
[ترجمه ترگمان]او برای آخرین بار هنری را از خود دور کرد، زیرا به نظر می رسید که در طول شورش ۱۱۷ ساله از پادشاه جوان پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gleysteen sensed that Park was losing his way, seeming to be uncertain about the wisdom of his own decisions.
[ترجمه گوگل]گلیستین احساس کرد که پارک راهش را گم می کند و به نظر می رسید در مورد حکمت تصمیمات خود نامطمئن است
[ترجمه ترگمان]Gleysteen احساس می کرد که پارک راهش را از دست می دهد، به نظر می رسید که در مورد عاقلانه تصمیم خودش مطمئن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wondered about Richard's seeming reluctance to talk about his family.
[ترجمه گوگل]من در مورد بی میلی ظاهری ریچارد برای صحبت در مورد خانواده اش تعجب کردم
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که ریچارد از صحبت درباره خانواده اش اکراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their whole life began seeming like a missing persons bureau.
[ترجمه گوگل]تمام زندگی آنها مانند یک دفتر افراد گمشده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تمام زندگی آن ها مثل یک سازمان گم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیبایی (اسم)
elegance, grace, beauty, seeming, glee, pulchritude, sheen, concinnity

جلوه (اسم)
display, sight, show, seeming, parade, flourish, luster, flaunt, bravery, flash, showing, resplendence, resplendency

نمایان (صفت)
seeming, visible, dominant, egregious, ostensible

ظاهری (صفت)
outside, specious, seeming, showy, external, outward, exterior, superficial, extern, skin-deep

ظاهر نما (صفت)
affected, specious, seeming, showy

انگلیسی به انگلیسی

• outward appearance, look
appearing to be, creating the impression that, looking as if
someone's seeming willingness or seeming interest means that they appear to be willing or interested, but you are not sure whether they really are.

پیشنهاد کاربران

ظاهری. نمایان
مثال:
So do not dispute concerning them, except for a seeming dispute
پس در مورد آنها بحث و جدل نکن، مگر برای یک بحث ظاهری و نمایان
�فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا �
مورد نظر
نمود، جلوه، ظاهر
They had the seeming of battlle - wrecks
مشهود، قابل توجه

جلوه، ظاهر
به ظاهر
صفت:
appearing to be real or true, but not necessarily being so; apparent. ظاهرا واقعی یا درست است، اما لزوما چنین نیست؛ آشکار.
"Ellen's seeming indifference to the woman's fate""بی تفاوتی ظاهری الن به سرنوشت زن
...
[مشاهده متن کامل]

اسم:
he outward appearance or aspect of someone or something, especially when considered as deceptive or as distinguished from reality. ظاهر او و صورت ظاهری کسی یا چیزی ، به ویژه هنگامی که به عنوان گمراه کننده یا واقعیت متمایز در نظر گرفته می شود.
"that dissidence between inward reality and outward seeming"""این اختلاف نظر بین واقعیت درونی و ظاهری بیرونی است"

بپرس