مثل اینکه
It doesn't seem like you can postpone making that decision much longer.
مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو عقب بیندازی.
مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو عقب بیندازی.
دیدن ، تایید ، موردتوجه
دیدن، فهمیدن، موردتوجه
به منزله
شبیه به نظررسیدن
به نظر میاد که انگار