seeing is believing

جمله های نمونه

1. Seeing is believing.
[ترجمه Samira] شنیدن کی بود مانند دیدن
|
[ترجمه گوگل]دیدن یعنی باور کردن
[ترجمه ترگمان]دیدن، باور کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He might be telling the truth, but seeing is believing, I always say.
[ترجمه گوگل]او ممکن است راست می گوید، اما من همیشه می گویم دیدن، باور کردن است
[ترجمه ترگمان]من همیشه می گویم که او حقیقت را می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When only seeing is believing the unseen reproductive anatomy of the female can not be an article of faith.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فقط دیدن، باور آناتومی تولید مثلی غیبی زن باشد، نمی تواند دلیل ایمان باشد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تنها می توان باور کرد که آناتومی جنسی نامریی ماده را نمی توان به عنوان یک ماده ایمان قلمداد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But seeing is believing, as they say.
[ترجمه گوگل]اما دیدن به قول خودشان ایمان آوردن است
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که می گویند، این باور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wesley Smith Seeing is believing . . . the videophone which takes the blind out of date.
[ترجمه گوگل]وسلی اسمیت سیینگ باور دارد تلفن تصویری که نابینایان را قدیمی می کند
[ترجمه ترگمان]وسلی Smith به این باور معتقد است که the که the را از تاریخ خارج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let a look at it. Seeing is believing you know.
[ترجمه گوگل]بگذارید نگاهی به آن بیندازید دیدن یعنی باور کردن که می دانی
[ترجمه ترگمان]بذار یه نگاهی بهش بندازم با توجه به اینکه تو می دونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But, as we say in America, seeing is believing.
[ترجمه گوگل]اما همانطور که در آمریکا می گوییم، دیدن یعنی باور کردن
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که در آمریکا می گوییم، دیدن آن باور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seeing is believing; feeling is the naked truth.
[ترجمه گوگل]دیدن یعنی باور کردن؛ احساس حقیقت برهنه است
[ترجمه ترگمان]دیدن این است که حقیقت کام لا حقیقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since seeing is believing, Can you give us some examples of some well-known people that you think naturally live the Business Building Bands?
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دیدن باور کردن است، آیا می‌توانید چند نمونه از افراد مشهوری را که فکر می‌کنید به طور طبیعی در گروه‌های بیزینس‌سازی زندگی می‌کنند، به ما معرفی کنید؟
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که نگاه کردن به این باور است، آیا می توانید نمونه هایی از افراد مشهور را به ما بدهید که به طور طبیعی گروه های ساختمانی را زندگی می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seeing is believing, we warmly welcome you to visit our plant.
[ترجمه گوگل]دیدن باور کردن است، ما به گرمی از شما برای بازدید از گیاه ما استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]دیدن دیدن، ما به گرمی از شما برای بازدید از کارخانه استقبال می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Misfortunes never come alone . 5 Seeing is believing . 54 . Touch pitch, and you will be defiled.
[ترجمه گوگل]بدبختی ها هرگز به تنهایی نمی آیند 5 دیدن ایمان داشتن 54 زمین را لمس کنید، و شما نجس خواهید شد
[ترجمه ترگمان]Misfortunes هیچ وقت تنها come ۵ دیدن، باور داشتن است ۵۴ پیج تماس را لمس کنید و شما را مورد توهین قرار خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Seeing is believing and positive experiences proved I made a very sensible and wise decision.
[ترجمه گوگل]دیدن باور کردن است و تجربیات مثبت ثابت کرد تصمیم بسیار معقول و عاقلانه ای گرفتم
[ترجمه ترگمان]دیدن تجربیات مثبت و مثبت، ثابت کرد که من تصمیم بسیار معقول و عاقلانه ای گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simon: Well, seeing is believing. I hope you can do it.
[ترجمه گوگل]سیمون: خوب، دیدن یعنی باور کردن امیدوارم بتوانید آن را انجام دهید
[ترجمه ترگمان] خب، دیدن باور کردنه امیدوارم بتونی انجامش بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seeing is believing, and once you have seen Death, you could never forget his face.
[ترجمه گوگل]دیدن باور کردن است و وقتی مرگ را دیدی هرگز نمی‌توانی چهره او را فراموش کنی
[ترجمه ترگمان]با دیدن این باور، و زمانی که مرگ را دیده اید هرگز صورت او را فراموش نخواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seeing is the best proof, it's better to see something than hear about it

پیشنهاد کاربران

✍️این عبارت به طور کلی به این معناست که تنها زمانی می توان به چیزی اعتماد کرد یا آن را باور کرد که آن را با چشم خود ببینیم. به عبارت دیگر، شواهد عینی و ملموس از شنیده ها معتبرتر هستند.
👇مثال؛
1. "During the pitch, the founders showcased their prototype. They knew that seeing is believing, and the investors were impressed by the working model. "
...
[مشاهده متن کامل]

2. "Many people were skeptical about the new virtual reality technology until they tried it themselves. For them, seeing is believing. "

وقتی یه چیزی که عجیبه اتفاق میفته میگیم but seeing is believing یعنی "باید بینی تا باورت بشه"
تا نبینم، باور نمی کنم.
معنی این کلمه چیست
دیده همان و باور کردن همان
یه ضرب المثل هست که یعنی براب پذیرفتن چیزی ابتدا باید دیده شود
PROVERB
you need to see something before you can accept that it really exists or occurs.
تا نبینم باور نمی کنم.
آدم تا نبینه باورش نمیشه
باید ببینی تا باورت بشه
ببینیم و تعریف کنیم!
باید ببینم تا باورم بشه.
شنیدن کی بود مانند دیدن. یا
تا نبینم باور نمی کنم
شنیدن کی بود مانند دیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس