seedtime

/ˈsiːdtaɪm//ˈsiːdtaɪm/

معنی: موقع تخم کاری، فصل بذر
معانی دیگر: هنگام کشت، وقت تخم کاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the season for planting seeds.

جمله های نمونه

1. Youth is life's seed-time.
[ترجمه گوگل]جوانی زمان بذر زندگی است
[ترجمه ترگمان]جوانی، بذر زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nowadays, distributed computing technology has reached a new seedtime that is a stage of middleware technique.
[ترجمه گوگل]امروزه، فناوری محاسبات توزیع شده به زمان اولیه جدیدی رسیده است که مرحله ای از تکنیک میان افزار است
[ترجمه ترگمان]امروزه، فن آوری محاسبه توزیع شده به یک seedtime جدید رسیده است که یک مرحله از تکنیک میان افزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While the earth remaineth, seedtime andand cold andand summer and winter andand night shall not cease.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که زمین باقی است، زمان کاشت و سرد و تابستان و زمستان و شب متوقف نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که زمین خشک و سرد بود، تابستان و زمستان هوا گرم بود و شب و زمستان به پایان نخواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Summer and autumn, seedtime and harvest return in their stated order with a sublime precision.
[ترجمه گوگل]تابستان و پاییز، زمان کاشت و برداشت به ترتیب مشخص شده با دقتی عالی برمی گردند
[ترجمه ترگمان]تابستان و پاییز، seedtime و برداشت محصول به ترتیب بیان شده با دقت عالی باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Evolvement and upgrade of industrial structure reflect seedtime and evolutive capability of a regional economy on some extent.
[ترجمه گوگل]تکامل و ارتقاء ساختار صنعتی تا حدودی منعکس کننده زمان بذر و قابلیت تکاملی یک اقتصاد منطقه است
[ترجمه ترگمان]ارتقا و ارتقای ساختار صنعتی منعکس کننده قابلیت seedtime و evolutive یک اقتصاد منطقه ای تا حدودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the fleeting progress of electronic technology and computer technology, radiography has entered a new seedtime.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت زودگذر فناوری الکترونیک و فناوری رایانه، رادیوگرافی وارد دوران جدیدی شده است
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت سریع تکنولوژی الکترونیکی و تکنولوژی کامپیوتر، radiography وارد یک seedtime جدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moreover, Middle size robot soccer match is on the seedtime of using full autonomous intelligence mobile robot, and can be as a base flat for researching and teaching.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مسابقه فوتبال ربات با اندازه متوسط ​​در زمان استفاده از ربات متحرک هوشمند کاملا مستقل است و می تواند به عنوان پایه ای برای تحقیق و آموزش باشد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تطابق فوتبال ربات به سایز متوسط با استفاده از یک روبات هوشمند همراه کامل است و می تواند به عنوان یک تخت پایه برای تحقیق و تدریس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The application of infrared thermography is still at its seedtime in civil engineering.
[ترجمه گوگل]کاربرد ترموگرافی مادون قرمز هنوز در مهندسی عمران در مراحل اولیه خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کاربرد دمانگاری مادون قرمز هنوز در seedtime در مهندسی عمران وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موقع تخم کاری (اسم)
seedtime

فصل بذر (اسم)
seedtime

انگلیسی به انگلیسی

• sowing season; period of growth, period of new development

پیشنهاد کاربران

بپرس